هدی عطایی
اینفلوئنسر مارکتینگ یا استفاده از افراد مشهور یا سلیبریتری برای جذب بازار یا مشتری شیوه نوین تبلیغی درسالهای اخیر می باشد ؛ این روش جذاب بازاریابی برگرفته از کشورهای تجاری است و بسیاری از سازمانها در حال برنامهریزی و تهیه استراتژی در جهت رونق دادن به بازار خود با پیشه های جدیدی هستند. این روش برای جذب مخاطب از سالیان دور در کشورهای مدرن که در هر زمینه فضاهای را برای بازار کسب و کار فراهم می کرد و بسیار مورد علاقه و استقبال عموم قرار گرفت تا جایی که شیوه و آموزش آن توسط افراد هم فراگیر شد و هم اکنون این دنیای بازاریابی نوین است که مورد استقبال افراد حقیقی و حقوقی زیادی قرار گرفته و به دلیل شیوه های نوین، قدرت جذب فراوان آن بسته به فرهنگ ، زبان و ملیت کشورهایی داشت که در حوزه های بین المللی فعالیت می کنند که آن نیز جای بحث دیگر دارد. اما اخیرا خبری منتشر شد که مدیر گردشگری استان برای جذب مقاصد گردشگری استان اقدام به جذب چندین نفراینفلوئنسر یا افراد تاثیر گذار از کشور چین برای مقاصد گردشگری استان کرده است و جالب این جاست که درمبدا ورود عکس یادگاری هم با اعضاء گروه گرفته اند، از آنجایی که هرمزگانیان مهمان نوازند جای بحث نیست، اما موضوع اینجاست که «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است » ! و چرا از افراد بیگانه که نه زبان آنها را می دانیم نه با فرهنگ و هویت مشترکی با ما دارند استفاده کنیم و برای چه در این زمان که معیشت و جریان اقتصادی و تنگناهای آن بر مردم فشار آورده اند از افراد تاثیر گذار ایرانی یا بومی استفاده نمی شود . اینکه خودمان همیشه از اوضاع نابسامان گردشگری و فرهنگ ضعیف و شکسته بسته در این حوزه استفاده می کنیم و توضیح و تفسیرچگونگی ازمنابع و میراث ملی مان به میهمانان مانده ایم که به هموطنان خود چگونه توضیح دهیم تا آن پدیده تاریخی یا طبیعی را بهتر بشناسند و به مرور در ذهن شان نقش بندد و نهادینه شود که چگونه و چطور ازمنابع کشور استفاده کنیم تا کمترین آسیب یا لطمه را به آن وارد کنیم، آیا در این همه شرایط نا بسامان فرهنگ عمومی که الفبای آن هنوزهجا نشده، جای آن است که با صرف هزینه های ملی اقدام به اینفلوئنسر خارجی کنیم؟ آیا زخم استفاده از کشتی های یدک کش یا ترال ها که بستر خلیج فارس را با خود درو می کنند و سهم برداشت ذخایر را برای ساحل نشینان بسیار کم کرده است به فراموشی رفته تا بنا از این چینی ها که بنا به سابقه و تجربه جز خرابی و ویرانی و برداشت و تاراج از منابع دریایی و معدنی ما هیچ ارمغان دیگر تا کنون نداشته اند، هم اکنون دست آنها را به ثروت تاریخی، طبیعی و محیط زیستی خود نیز باز کرده ایم. بهرحال در ذهن نمی گنجد که این چینی ها که نه با زبان ما آشنایی دارند و فرهنگ چندان مشترکی با آنها داریم، برای جذب گردشگر چه ارمغانی را برای ما در حوزه گردشگری و تغییر زیر ساخت های آن به همراه خواهند داشت.