عباس فضلی/ استاد دانشگاه
ادامه از شماره 3766
سفرنامه نويسي
براي اين که سفرنامه نويسي شروع شود بايد فرد قصد نوشتن داشته باشد و مقدمات آن را فراهم نمايد. از تهيه دفتر و دوربين و نوشتن توضيح پيرامون تصاوير گرفته و يا در درج مطالب جا دادن. اما مهم ترين چيز حس نوشتن است که نياز به تمرين پيشيني ندارد. ديگر از مقدمات سفرنامه مطالعه ي سفرنامه هاي مورد علاقه است. سفرنامه هاي محبوبتان را بارها و بارها بخوانيد و آنها را تجزيه و تحليل کنيد. خصوصا مطالعه ي سفرنامه هايي که به آن منطقه صورت گرفته است. مانند سفرنامه هاي حج و زيارت؛ و براي اين که متفاوت از آن سفرنامه ها باشد، بايد فرد طرحي براي نوشتن داشته باشد.
معمولا سفرنامه بر خلاف گزارش نويسي و تاريخ نگاري نيازمند نوشتن روزانه ي مشاهدات و گفتگوهاست. تا از مجموعه اين نوشتارها روند سفر شکل نهايي به خود بگيرد. سفرنامه را بايد در پايان شب همان روز نگاشت. ولي جهت يادآوري و تنطيم مطالب نياز است آنها را در طي روز به صورت اختصار يادداشت نموده و براي تکميل اطلاعات از بروشورها و کاتالوگ هاي مؤسسات و مکان ها استفاده کرد. تأکيد مي شود گزارش هر روز را همان روز بنويسيد. چون فردا چيزهايي را مي بينيد که لحظات ديدن را از خاطرتان خواهد برد.
قانون اول يادداشت برداشتن بسيار مهم است به ويژه هنگامي که اين يادداشت ناشي ازيک گفتگو باشد. ثبت مستند گفتگوها در سفرنامه از امور کليدي و لازم به شمار مي رود. گفت وگو، قلب وروح سفرنامه هاي جديد است. پيش از اين سفرنامه ها عموما درباره مکانها و مناطق ديدني وتوصيف شهرهايي بود که از دست رفته اند. مانند سفرنامه ناصر خسرو اما در قرن بيست و يکم خوانندگان بيشتر مشتاقند تا در مورد مردم و انواع زندگي آنان در سرتاسر کره ي زمين بدانند.
قانون دوم براي هر سفرنامه نويسي آن است که فرد بايد از کار خود لذت ببرد. اين احساس طبيعي است. قانون ديگر آن است که هنگام يادداشت برداشتن تلاش کنيد تا با تمام وجود و احساس بنويسد. زماني که مکاني را توصيف مي نمائيد تنها به توصيف فضاي فيزيکي آن منطقه بسنده نکنيد. با اشخاصي که روبرو مي شويد آنها را واقعي و همان طوري که هستند ترسيم کنيد. تن صدا و نوع نگاه آنها را بدون اين که در موردشان قضاوت کنيد، نشان دهيد. صداقت در آگاهي بخشي پيرامون اعتقادات و سنت هاي ديگران ضروري است و گاه بايد در مقام مقايسه کردن سنت ها برآمد. البته قضاوت درباره ي ديگران و انديشه هاي آنان و مقايسه ها بايد منصفانه وآگاهانه باشد.
مدت سفر لازم است کمتر از يک ماه باشد که فرد آمادگي براي نوشتن و خواننده فرصت خواندن آن را پيدا کند. باز بهتر است سفرنامه نويسي به صورت روزانه در نشريه اي به چاپ رسد. و يک ستون مشخص داشته باشد.(با اقتباس از مقاله سفرنامه نويسي ويليام دالر يمپل)
تمرکز
يکي از مشکلات نوشتن، تمرکز است. چنان که گياه همزمان در دو جهت رشد مي کند با برگ هاي اش سوي گرما و نور مي رود در حالي که با ريشه هاي اش نيز به جستجوي آب مي پردازد، آدمي در نوشتن و انديشيدن نيازمند توجه و تمرکز است. مثلا استفاده از سيگار در زمان شعر گفتن از يک نياز بر مي خيزد نه آنکه خودش تمرکززا باشد بلکه به کاناليزه شدن ذهن و از پارگي فکر ممانعت مي کند. اما چرا جسم با تمرکز مبارزه مي کند؟ شايد يک توضيحش اين باشد که هنگام اين فعاليت روحي، فرد دچار خود فراموشي کامل مي شود. در نتيجه اين حالت يک عدم تعادل بين جسم و ذهن ايجاد مي کند. جسم براي بقا نياز به تعادل و ارتباط با جهان فيزيکي دارد. باز شايد به اين سبب است که پس از تمرکز عميق ناگهان بدن ميل شديد به بوييدن رايحه اي ، چشيدن چيزي مطبوع و حتي فعاليت جنسي مي کند يعني نمودهاي برجسته ي حيات را مي طلبد. نکته ي مطروحه روان شناختي مي تواند توجيه گر نياز نويسندگان به تفرج و مسافرت و گاه نشست هاي خانوادگي و دوستانه باشد. البته در مواردي اين تمرکز مي تواند با سر زدن به باغچه ي خانه و حياط و خوردن ميوه اي و يا حتي مرتب کردن کاغذها و کتاب ها و تميزکردن اطراف همراه باشد.(با اقتباس از مقاله تمرکز نوشته امپتان اشپندر)
ويرايش نوشته
کار کنيد و کار کنيد تا نوشته ي شما جلا پيدا کند. آنچه که بايد حاصل دسترنج تان باشد يک اثر پرداخته شده است. نوشتن و پاره کردن هنر مردان و زنان قدرتمندي است که براي زيباتر نوشتن مطلب خود حاضرند ده ها بار بنويسند و پاره کنند. حرفه اي که شما برگزيده ايد سحر کردن خواننده است. نه آن که چشم و گوش او را با چيزهايي پر کنيد که بي اهميت است تا نوشته اي خود نويسنده را سحر نکند و از دوباره خواندن آن لذت نبرد نمي تواند خواننده اش را مسحور کند
نوشته ي فرد بايد با هر بار خواندن چيزي را نصيب خود نويسنده هم بکند. اگر احساس مي کنيد که نوشته تان مثل يک سنگ، سخت و بي روح است اين به معناي آن است که احساسات لازمه را بروز نداده ايد، جستجو کنيد تا اشکال کار را بيابيد.
عوامل ويرايش
الف: آنچه را که نوشته ايد چندين بار براي خود به صورت بلند بخوانيد. به ابزار کار خود يعني زبان به عنوان نوعي موسيقي نگاه کنيد. خواندن بلند کمک مي کند تا ريتم نوشته را دريابيد. بلند خواندن به نوعي انديشيدن جاي مخاطب و شنونده است. گويا گوش او را قرض گرفته و صداي خود را به آن مي رسانيد. بلند خواندن درگير کردن گوش و زبان و ذهن با نوشته است
ب: در يک جمله تنها يک فکر را بيان کنيد و فکر و حرف بعدي را به عهده ي جمله ي دوم قرار دهيد
ج: شرح اضافه گواه بر آن است که نويسنده بر مطلب تسلط ندارد
د: کوتاه نوشتن آسان تر از بلند نوشتن است. به مرورعادت کنيد تا از کلمات کوتاه استفاده کنيد. افکار و احساسات خود را با کلمات ساده بيان کنيد.
ه: بي توجهي به زمان صرف افعال در جملات ممکن است موجب خستگي و بي علاقگي خواننده گردد.
و: وجود صفات فراوان مطلوب نيست. قيدهاي بسيار نيز نوشته هاي شما را مقيد مي کند.
ز: بر روي نوشته خود کار کنيد تا مطمئن شويد آن شده که مي خواهيد پس از آن نوشته را به اشخاص ديگر نشان دهيد. زيرا خوانندگان آثارتان اشخاص مشابه آنان خواهند بود. افراد ديگر مي توانند کاستي هاي نوشته ي شما را جبران کنند و مواردي که از ياد رفته را يادآور شوند. آنها حکم اديتور را دارند. مقاله را از ديدگاه خود مورد ارزيابي قرار مي دهند. البته اگر در جمع دوستانه مطالب با صداي بلند خوانده شود و آنان موارد کاستي را تذکر دهند شيوه بهتري است. راه ديگر اين است که در نشريه اي به چاپ رسد و توسط عده اي از خوانندگان مورد سنجش قرار گيرد.(با اقتباس از نوشته ي باربارا تراپيدو)
نوشتن يک راه ايده آل براي سازمان دادن به افکارتان است. افکار پراکنده ي شما وقتي در قالب جملات قرار بگيرند، واضح تر مي شوند. در نهايت از نظرات بيروني هم استفاده کنيد. ترجيحا از کساني که متفاوت با شما فکر مي کنند. وقتي از نظرتان مطمئن شديد، آن را به چالش بکشيد.(هنر خوب زندگي کردن، ص 145)