ندای هرمزگان- دکتر ارزانی
پس از فروپاشی کمونیسم در اروپای شرقی، اسلاونکا دراکولیچ ا جامعه شناس به پدیده ای تلخ و کمتر بررسی شده در این کشورها اشاره می کند رونق مصرف کالاهای لوکس در کنار بی توجهی به سرمایه گذاری در آموزش . به باور او، این تناقضِ ظاهری، ریشه در «فقدان چشم انداز آینده» دارد. زمانی که جامعه ای اعتماد خود را به ثبات نهادها، عدالت اجتماعی و امکان پیشرفت مبتنی بر شایستگی از دست می دهد، میل به «زندگی در لحظه» و نمایش نمادین موفقیت فردی تشدید می شود. او در مصاحبه با جوانانی در بلگراد و کیف توضیح می دهد که چگونه خرید گوشی های آخرین مدل، یا لباس های برند، نه تنها نشانه ای از رفاه، بلکه نوعی تلاش برای اثبات ارزشِ فردی در جامعه ای است که معیارهای سنتی احترام مانند تحصیلات یا موقعیت شغلی پایدار رنگ باخته اند.
از نگاه این جامعه شناس، کاهش سرمایه گذاری خانواده ها در آموزش فرزندان نیز واکنشی به همین بی اعتمادی است. وقتی والدین باور داشته باشند که سیستم آموزشی ناکارآمد است، یا مدرک دانشگاهی تضمینی برای اشتغال نیست، ترجیح می دهند منابع محدود خود را صرف اموری کنند که حداقل «نتایج ملموس فوری» داشته باشد. اسکوالیچ از پدری در روستایی در رومانی نقل می کند که می گوید: «به جای پرداخت هزینه ی دانشگاه پسرم، برایش ماشین خریدم؛ حداقل الان می تواند تاکسی براند و پول دربیاورد. » این گزاره به شکلی تلخ، نشان دهنده ی فروپاشی ایمان به «آینده ی برنامه ریزی پذیر» است.
این رفتارها اما تنها انتخاب های فردی نیستند؛ آنها حلقه ی معیوبی می سازند که توسعه ی اجتماعی را مختل می کند. اسلاونکا دراکولیچ هشدار می دهد که جوامعی که هزینه ی مصرف گرایی کوتاه مدت را با کاهش سرمایه ی انسانی می پردازند، در دام نابرابری های عمیق تر گرفتار خواهند شد. او به آمارهای نگران کننده ای اشاره می کند در برخی کشورهای اروپای شرقی، هزینهی ماهانه ی خانوارها برای الکل و سیگار گاه از هزینه ی آموزشی آنها پیشی می گیرد، یا خانواده های طبقه ی متوسط ترجیح می دهند به جای فرستادن فرزندشان به دانشگاه، او را به کشوری ثروتمندتر به عنوان نیروی کار ارسال کنند. این پدیده نه تنها چشم انداز رشد اقتصادی را تیره میکند، بلکه نسلی را می پروراند که با فقدان مهارت های لازم برای رقابت در جهان پیچیده ی امروز، به حاشیه رانده خواهد شد.
به زعم اسلاونکا دراکولیچ این گرایش ها بازتابی از یک تراژدی بزرگترند تبدیل شدن «آینده» به مفهومی نامطمئن و ترسناک، در برابر «اکنونی» که تنها با مصرف می توان بر آن مسلط شد. در چنین شرایطی، کالاهای مصرفی به مثابه ی پناهگاه های کاذب هویت عمل می کنند و آموزش به عنوانِ مسیری پرخطر و کم بازده طرد می شود. این همان نقطه ای است که وقتی انسان ها به فردایی باور ندارند، مرزهای اخلاق و عقلانیت جمعی در هم می شکند و هر رفتاری هرچند غیرمنطقی توجیه پذیر میشود.