دکتر صمیم ارزانی
از دست دادن عزیزان، تجربهای دردناک است . سوگ، واکنشی طبیعی و عمیقاً انسانی به این فقدان است، اما این مسیر برای هر فرد به شکلی منحصربهفرد و با فراز و نشیبهای خاص خود جریان مییابد. احساساتی مانند اندوه، خشم، گیجی یا حتی بیحسی، همگی بخشی از این مسیر طبیعی هستند. برخی روزها، فرد ممکن است غرق در خاطرات شود و روزهای دیگر، حتی انجام سادهترین کارها مانند بیرون آمدن از رختخواب به تلاشی طاقتفرسا تبدیل گردد. تغییرات جسمانی نظیر بیخوابی، کاهش اشتها یا احساس خستگی مفرط نیز ممکن است پدیدار شوند. این واکنشها، اگرچه دردناک هستند، نشاندهندهی تلاش ناخودآگاه ذهن و بدن برای سازگاری با واقعیت جدیدند.
سوگ خطی نیست و الگوی مشخصی ندارد. برخی افراد پس از هفتهها بهتدریج به زندگی بازمیگردند، در حالیکه برای برخی دیگر، این فرآیند ماهها طول میکشد. فرهنگها، باورها، و حتی رابطهی فرد با متوفی در شکلگیری این تجربه نقش ایفا میکنند. آنچه مهم است، این است که پذیرش این احساسات بهعنوان بخشی از فرآیند بهبودی، ضروری است. اطرافیان اغلب با گفتن جملاتی مانند «قوی باش» یا «زمان همهچیز را درمان میکند» میکوشند تسلیبخش باشند، اما گاهی فراموش میشود که سوگ نیاز به فضایی امن برای بیان بدون قضاوت دارد.
بااینحال، گاهی اوقات این روند طبیعی به مسیری ناسالم تبدیل میشود. زمانی که درد فقدان پس از گذشت شش ماه تا یک سال همچنان بهشدت روزهای اول احساس شود، یا فرد نتواند به زندگی عادی بازگردد، ممکن است نشانهای از «اختلال سوگ طولانیمدت» باشد. در این شرایط، غم به جای آنکه کمکم به خاطرات تبدیل شود، به عاملی فلجکننده بدل میگردد. نشانهها شامل وسواس فکری نسبت به متوفی، انکار مداوم مرگ، احساس پوچی مطلق یا حتی تمایل به نابودی خود است. اگر فرد قادر به حفظ روابط اجتماعی، شغل یا مراقبت از خود نباشد، یا اگر افکار خودکشی بهسراغش آید، مداخلهی روانپزشکی ضرورت مییابد.
تفاوت بین سوگ طبیعی و افسردگیِ نیازمند درمان نیز مهم است. اندوه پس از فقدان ممکن است با احساس ناامیدی همراه باشد، اما اگر این ناامیدی به حدی برسد که فرد را از هرگونه فعالیت معنادار بازدارد، یا اگر علائمی مانند احساس گناه بیمارگونه، کندی حرکات یا توهم دربارهی حضور متوفی پدیدار شود، مراجعه به متخصص نباید به تعویق بیفتد. روشهایی مانند رواندرمانیِ مبتنی بر پذیرش، گروههای حمایتی یا در موارد خاص، دارودرمانی میتوانند مسیر بهبودی را هموارتر کنند.
نکتهی کلیدی این است که نیاز به کمک تخصصی بهمعنای شکست فرد در سوگواری نیست، بلکه نشانهای از شجاعت برای پذیرش نیازهای خود است. جامعه با فراهم آوردن فضایی همدلانه و دوری از قضاوت، میتواند نقش مهمی در این فرآیند ایفا کند. سوگ، هرچند سهمگین، درنهایت یادآور ظرفیت شگفتانگیز انسان برای التیام و ادامهی راه است.