مهدی میرابی
اگر قرار باشد از ادارات رده بالا، میانی و عملیاتیِ کشور یک اداره را به عنوان ناکارآمدِ مطلق انتخاب کنند و نسبت به عملکرد آن، جایزهی «بیکفایتِ نمونه» برایش در نظر بگیرند و طی مراسمی آن جایزه را به مجموعهشان اهدا کنند. بیشک آن اداره جز « اداره ورزش و جوانان شهرستان میناب نخواهد بود»
خواهم گفت چرا؟!
از زمان تغییر مدیریت تا امروز نه تنها اقدامی در جهت توسعه و تعمیر اماکن ورزشی و بعضی پروژههای نیمه تمام صورت نگرفته، بلکه تقریباً همهی هیاتهای ورزشی آن منفک شده و مسابقات روتین هیاتهای مختلف از بین برده اند. شرایط میزبانی مسابقات کشوری با شرمساری سلب شد و تیمهای ورزشیِ پایه از مسابقات سالانهی استانی جا مانده اند. استخری که سال ها دایر بود و با سازهی جدید مثل یک دستهی گل فعالیت داشت، اما بارها و بارها راکد ماند تا تعطیل شد. آخرین ضربهی کاری که بر پیکرهی ورزش این شهر وارد شده، تعطیل کردن سالن از مسابقات فوتسال جام رمضان بود. به جرأت میتوان گفت هیچ دوره ای مانند اخیر به ورزش شهر میناب ضربه وارد نکرده است.
حال پرسش مخاطبان این است که مگر میشود «مسابقهای رسمی برگزار نشود؟»
پاسخ نگارنده این است «کجا برگزار شود؟!»
بیست سالِ پیش که سالن ۲۵۰۰ نفری و چند منظورهی یادگار امام افتتاح شد و در نوع خود نظیر نداشت و حتی مرکز استان یعنی شهر بندرعباس هم از چنین نعمتی بیبهره بود، اما از بس مدیران در نگهداری و بازسازیاش کوتاهی به خرج دادند که این سازه به پیریِ زود رس مبتلا شد و یک سالِ پیش، آخرین نفسهایش را کشید و مُرد!
اکنون جسم بیجانی بیش نیست. سالنی که بیخ گوش ادارهی تربیت بدنی است و چشم مسئولین شهر، اما رها شد و رسیدگی نشد تا اینکه تلف شد.
در سالهای اخیر تبدیل شده بود به یک بنگاه خیریه پول سازی، هر کس از راه میرسید سر خود اجاره میداد و پولش را به جیب میزد!
و اما اولین نشانههای رسمیِ مردنش هفت ماهِ پیش هویدا شد. زمانی که امتیاز میزبانیِ مسابقات بسکتبال لیگ یک کشوری را از میناب سلب کردند و ناظر فدراسیون بعد از بازدید از سالن، آن را مناسب شرایط برگزاری مسابقات مذکور ندانست.
مایهشرمساری است که تیم میناب میزبان مسابقات باشد، ولی به علت نداشتن سالنِ مجهز بازیهایش را در شهر بندرعباس برگزار کند.
در صورتی که سالهای گذشته بارها و بارها همین سطح از مسابقات را میزبانی کرده است.
شهریورِ سال پیش بود که نفسهایش به خسخس افتاد و زمانی که تمام کرد! آقای مدیر نخواست مرگش را اطلاع رسانی کند، تا مرثیه ای برایش شکل بگیرد! اما ماه بندگی و خدا، مرگ او را دوباره به صحنه آورد. ماه رمضان از راه رسید و تیمهایی که هر ساله پای ثابت مسابقات جام رمضان بودند با خبر شوکه کنندهی عدم برگزاری مسابقات مواجه شدند.
ورزش این شهرستانِ بزرگ در طی ۲۰ سال گذشته تا این حد به فلاکت و خفت نیفتاده است که تنها سالن چند منظورهاش از نگهداری و تجهیز عقب بماند و به حدی تخریب شود که نتوان در آن یک دوره مسابقات داخلی «جام رمضان» برگزار کرد!
هیچ کس تا امروز از بزرگان و پیشکسوتانِ فوتبال گرفته تا جوانان مستعد که روزگاری در سن کودکی به عنوان تماشاچی برای بازدید از این مسابقات در سالنحاضر میشدند به یاد ندارند که حتی یک دوره این مسابقات لغو شود. این سالن دیگر حتی مناسب قشر کارمند و کسبه هم نیست که برای پر کردن اوقات فراغت و دورهمی آن را کرایه کنند. آنها اکنون سالنهای روستاهای میناب را به سالن شهر ترجیح میدهند، چه رسد به اینکه مناسب بازیکنان حرفهای باشد. بسیاری از بازیکنان وقتی از اردوها و مسابقات سوپر لیگ بر میگردند، برای اینکه شرایط بدنیشان اُفت نکند تمرینات خود را به صورت انفرادی پی میگیرند، اما از آنجا که سالنِ اداره مجهز و مناسب نیست، برای جلوگیری از مصدومیت و گرفتگی عضلات ناگزیرند آوارهی شهرهای همجوار شوند.
و اما چه باید کرد؟!
بیگمان برای زنده کردن سالن از سر ناچاری و استیصال باید دست به دامان مقامات بزرگ و بالاتر شد. به همین منظور پیشنهادم این است که هیاتی متشکل از امام جمعه، فرماندار و مدعیالعموم در اولین فرصت و به صورت ویژه از این سازه دیدن نمایند. تا خود شاهد لامپهای سوخته، تورهای پاره، تبدیل شدن رختکنها به انباری باشند. خواهند دید تجهیزات تهویه و کولر به سرقت رفته، تابلو اعلام نتایج تخریب شده. سقف سوراخ شده، کف پوش تکه پاره شده، آب سردکن وجود خارجی ندارد و گفتن از سرویسهای بهداشتی چندش آور است.این سازهی سر پوشیده به همه چیز شباهت دارد، جز یک سالن ورزشی!
مردم این شهر دارای کرامتاند و ورزش این شهر از دیرباز دارای اعتبار و افتخار بوده است. از تشکیل رشته ورزشیِ کوهنوردی که قدمت آن به سالهای بسیار دور بر میگردد تا راهیابی بازیکن با استعداد «محمدرضا عباسی» به لیگ برتر فوتبال ایران. از این خطه و خاک با تمام امکاناتِ نابرابر عباس سرخابها به ایران معرفی شدهاند. عباس سالاری قهرمان پرورش اندام مسابقات برون مرزی Npc شده است. محمد یزدانپناه، پوریا سالاری، همراه با جواد زارعی بازیکنان و مربیان تیم ملی بسکتبال بودهاند. حسن دهقانی مدال طلای قهرمانی آسیا را در چنته دارد و فهیمه زارعی ملی پوش و آقای گل فوتسال بانوان است.
با پروندهای که در دست بررسی است میدانم که دیر یا زود ورزش شهرستان سامان خواهد گرفت. اما در تحولات احتمالی، مدیریت اولاً: امکاناتی را فراهم آورد که در شأن و منزلت این مردم فهیم و با استعداد باشد.
ثانیاً: رضایت حداقلیِ همهی ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی را فراهم آورد