مهدی میرابی / نویسنده و روزنامه نگار
حدود سه هفته پیش پیمانکاری که از طرف شهرداری متولیِ بازسازی کوچه بیست بلوار ولیعصر بود کارش را برای انجام مأموریت شروع کرد. «ساختن آبراهی با قالبهای بُتنیِ آماده به طول کمتر از دویست متر.» ظاهر امر گویای آن بود که کارشان نباید بیشتر از سه الی چهار روز طول بکشد. حوالی ظهرِ همان روز وقتی برای انجام کاری از منزل خارج شدم با شخص پیمانکار روبرو شدم. محترمانه در مورد ماجرای کوچه پرسیدم. ایشان هم ضمن توضیحِ خرابکاری تأکید داشت در پایان، با کوچه تمیز و مرتب و منظمی روبرو خواهیم شد و از من و همسایهها خواست این چند روز را تحمل کنیم. با این توضیح که کارشان بیشتر از سه الی چهار روز طول نمیکشد و نهایتاً با احتساب روزهای تعطیل ممکن است یک روز هم به کارشان اضافه شود.
از همان روز به بعد کوچه به طرز آشفته و شلختهای تخریب شد و عملاً امکان تردد با هر نوع وسیله نقلیهای را از بین برد. دسترسی به پارکینگِ منزل قطع شد و من به ناچار ماشینم را به کوچهای در اطراف خانه انتقال دادم که در این شرایطِ ناامن امکان دستبرد به تجهیزاتِ خودرو دور از انتظار نبود.
یک هفته گذشت و کار آنها پایان نیافت و در این فاصله اگر برای یکی از خانوارها و اهالیِ محل اتفاقی میافتاد که نیاز به ورود آمبولانس و ماشین آتش نشانی بود مشخص نبود این سهلانگاری منجر به بروز چه فاجعهای میشد. استفاده از مسجد هم برای مراسم های دسته جمعیِ مذهبی، ولادت، بزرگداشت، ترحیم و از این قبیل عملاً امکان پذیر نبود.
از اینها گذشته حقوق اولیه چند خانوار سلب شده بود که اجازه نمیداد اعضا اعم از زن، بچه، سالمند برای رفتن به مدرسه، محل کار یا هر جای دیگری با آسودگی و آرامش تردد کنند.
دقیقاً بعد از دو هفته، آنها فقط جوی آب را درست کردند و محوطه را رها کردند. ظاهراً فقط یک مرحله از کار پایان یافته است. من که بنا به دلایلی از جمله اینکه چون در کوچه محل زندگیام این وضع پیش آمده بود نمیخواستم ماجرا را رسانهای کنم و از آنجا که طی چند روزِ گذشته برای انجام کاری گذرم به شهرداری خورد، موضوع را به دو تن از دوستان که پرسنل رسمی آنجا بودند توضیح دادم و درخواست کردم شما از مافوقتان بخواهید وضعیتِ معلقِ کوچه بیستِ ولیعصر را سامان دهند.
باز یک هفته دیگر هم گذشت و هیچ اقدامی صورت نگرفت. راه عبور و مرور ماشین به سختی باز شده است اما نه از بازسازی و آسفالت خبری هست و نه اینکه نخالهها، بتنهای مازاد و سایر تپههای مزاحمی که ایجاد کردهاند را برچیدهاند. به گونهای که اصلاً مشخص نیست آیا کار اولیهشان خاتمه یافته است یا اینکه هنوز ادامه دارد؟!
به نظرم شهرداریِ میناب خوش دارد با خرابکاری و تعویق در انجام کار روی روان مردم باشد!
این که چیزی نیست و در برابر بسیاری از پروژههای پر هزینهتر عددی به حساب نمیآید.
برای نمونه عرض میکنم. حدود دو سال پیش چند مکان و بلوار مهم شهر از جمله «ابنسینا» قرار بود بهینه و سنگفرش شود. مصالحِ کار از قبیلِ سنگ و سرامیک و بتن در متراژ بسیار بالا در کنار بلوارها گذاشته شد. اما اجرای پروژه به طرز غیر منتظره و مشکوکی متوقف شد. طی این مدت کسی از شهرداری به سراغ مصالحِ رها شده نرفت. به واقع نه جمع آوری شد، نه اجرا شد و نه نگهبان برای نگهداری گذاشته شد. بخش زیادی از آن وسایل رفته رفته جلوی دید مردم و گاه سوپوران سرقت شد و به یغما رفت.
وقتی شهرداری از ثروت و سرمایه ملی این چنین مراقبت میکند با خودم میگویم در ماجرای یک کوچه چرا این همه خودم را به صرافت انداختهام؟