در استانی مثل هرمزگان که مرکز ثقل اقتصاد کشور است و اکثر ِ آدم های عاقل به دنبال پارو کردن پول و جمع ثروت در این خطه از خاک گهرخیز هستند، روزنامه درآوردن و در کل کار فرهنگی چیز خنده داری است…
از طرفی دیگر با توجه به گسترش فضای مجازی، فوران اطلاعات، پیشرفت تکنولوژی، کولاک ِ فیس بوک، بازار داغ توئیت، همه گیری ِ پدیده ی چت، پیامک، اینستا، تلگرام، واتس آپ، کوفت و زهر مار و…. ، این کار ما یعنی روزنامه نگاری باز هم تا حدودی بی معناست.
صاحب این قلم که بیش از دو دهه و نزدیک به سه دهه است، نه از دور که از نزدیک دستی بر آتش دارد؛ می داند چه قدر در این زمانه ی بی آگهی و گرانی کاغذ و تحریم و مشکلات اقتصادی و غیره به ویژه وغیره! روزنامه منتشر کردن کار عجیب و غریبی است. به قول دوستی یا باید عاشق باشی یا دیوانه. و این نشان می دهد که ما چه قدر جان سخت و در عین حال یک دنده و سمج هستیم.
یادش به خیر روز اولی که پا به این عرصه گذاشتم چه فکر و خیالاتی در سر می پروراندم. فکر می کردم در جامعه قدر می بینم و بر صدر می نشینم. اما زهی خیال باطل…
بین خودمان باشد فکر می کردم پس از چند سال روزنامه نگاری و نویسندگی در روزنامه، صبح ها راننده ای می آید و با احترام سوارم می کند و…..فکر می کردم مطالبم را کسی دستکاری نمی کند….فکر می کردم حقوقم را به موقع دریافت خواهم کرد….فکر می کردم که رسالت اصلی روزنامه نگار که همانا اطلاع رسانی شفاف است را انجام خواهم داد….فکر می کردم روزنامه پلی است بین مردم و مسئولان و نمی دانستم که برای دریافت آگهی، گاهی اوقات باید بولتن و سخنگوی اداره ای باشیم. نمی دانستم اگر از فلان اداره تمجید و تعریف نکنیم ، مثل آب خوردن آگهی ها و رپرتاژهایش را می دهد به روزنامه ی بغلی و….نمی دانستم اگر ….اگر…..
بگذریم، ندای هرمزگان هر طوری بود نوشت و سعی کرد قلمش را در اختیار فلان شخص یا مسئول و….نگذارد. برای قلمش حرمت قائل شد. به هر جان کندنی بود دوام آورد. به قول شاعر:«شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم/ما را به سخت جانی خود این گمان نبود…»
ندای هرمزگان جزو محدود نشریاتی است که در راستای دفاع از حق و حقوق مردم، نقدهای منصفانه و گاهی تند در حوزه های سیاست و فرهنگ منتشر می کند، ولو منجر به محروم شدن از آگهی شود. ندای هرمزگان از آن دسته نشریاتی است که در استان به ادبیات و به ویژه به طنز بها می دهد. برای رشد و اعتلای فرهنگ غنی هرمزگان همواره تلاش کرده است….
راستی داشتم فراموش می کردم که سی امین سال تولد ندای هرمزگان را به شما مخاطبان فهیم و به خودمان تبریک و تهنیت بگویم:
«ندا جان، سی سالگی ات مبارک. ان شاالله سی که هیچ، سیصد ساله بشی!»