ندای هرمزگان- مهدی میرآبی
در تاریخ فوتبال، خالی شدن دست مربیانِ تیمهای ملی از بازیکنان نامدار و ستارهها امری به غایت طبیعی است. حتی کشورها و فدراسیونهای به شدت منضبط و سازمان یافتهی دارای برنامه که لیگهای پویایی دارند در طول تاریخ دچار این بحران میشوند. به عبارت دیگر نسل طلایی و دوره افول طی فرایندی مدتدار همواره وجود داشته و دارد. آلمان در دههی ۸۰ و ۹۰ میلادی با نسل طلایی که داشت دوره درخشانی را سپری نمود. به همین سبب فاتح یورو و جام جهانی شد. اما در جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ در دور مقدماتی حذف شد و نتوانست در جمع شانزده تیم حضور یابد.
ایتالیای دههی ۳۰ به حدی قدرتمند بود که توانست قهرمانیاش را در جام جهانی تکرار کند. اما به موازات آن در جام ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ نتوانست سهمیه بگیرد و غایب بود. اینها دو نمونهی متأخر پیش از یادآوری دوره افول برزیل است که طی دو سال اخیر به علت کسب نتایج بسیار ضعیف سه بار اعضای کادر فنیاش را تغییر داده و هر بار به دنبال مربی خارجی برای نشاندن روی نیمکت خود گشتهاند. برزیل در حالی به چهار هفته باقیمانده رقابتها رسیده است که اکنون در جایگاه خطرناک چهارم قرار دارد. و چه بسا اگر سهمیهها مطابق گذشته بود با عدم راهیابی به جام جهانی روبرو میشد.
در کنار شکل طبیعی وضع موجود، برزیل یک ضعف بزرگ دیگر هم دارد. نداشتن سرمربی تراز اول در کلاس جهانی، آخرین سرمربی شناخته شدهی آنها اسکولاری بود که در دو مقطع هدایت برزیل را بر عهده گرفت. او توانست در ۲۰۰۲ برزیل را قهرمان و در ۲۰۱۴ آنها را به مقام چهارمی جهان برساند.
رفتن به سراغ مربی خارجی برای برزیلی که پرافتخارترین تیم جامجهانی است امر شایستهای محسوب نمیشود و نشان میدهد اعتمادی به مربیان داخلی ندارند. و آنها را شایسته دانش و مهارت بالا نمیدانند. این درحالی است که تمام قهرمانیهای برزیل با مربیان داخلی به دست آمده و اتفاقاً از لیگهای داخلی هدایت تیم ملی را برعهده گرفتهاند.
اما استناد به سیر تاریخی گزارهی معتبری نیست. امروزه فوتبال تغییر کرده و نقش مربیان در کسب موفقیت تیم بسیار تعیین کننده است.
این بحران در سال ۲۰۱۸ گریبان آرژانتین را هم گرفت. آنها پس از حذف در جام جهانی به سراغ گواردیولا هم رفتند اما پپ حرف بسیار ارزشمندی زد. او گفت: «در کشور آرژانتین به اندازه کافی مربیان بزرگ، کاردان و بادانشی وجود دارد که بتواند تیم آنها را به موفقیت برساند.» مشخص نیست این حرف در مورد برزیل هم صدق میکند یا نه؟! پس از جام جهانی ۲۰۱۸ هر دوی این غول فوتبال دنیا با مربیان بومی ادامه دادند. برزیل علیرغم قهرمانی در کوپا آمریکای ۲۰۱۹ رو به افول رفت و با کنار رفتن تیته بعد از حذف در جام جهانیِ ۲۰۲۲ روزگار بدتری سپری نمود. آنها طی چهار سال دو بارِ دیگر مربیان خود را کنار گذاشتند. میانگین کمتر از دو سال فرصت مناسبی برای ارزیابی اندیشههای این مربیان نبود. اما آرژانتین بر خلاف برزیل موفق شد. آرژانتین خیلی زود از منجلاب بیرون آمد و به موفقیتی با اسکالونی دست یافت که شباهتی به رؤیا داشت. گرچه به اسکالونی پس از ناکامی در کوپای ۲۰۱۹ فرصت داده شد اما نباید فراموش کرد که او پرورش یافته کلاسهای مربیگری در سطح یک دنیاست. او در اسپانیا پرورش یافته و آنجا زندگی میکند.
اوضاع مربیان آرژانتین در سطح بینالملل بهتر از برزیل است اما هم آرژانتین و هم برزیل در چهار لیگ معتبر دنیا (انگلیس، اسپانیا، ایتالیا، آلمان) مربیان سرشناس و نامداری ندارند.
با این همه مقایسه اندیشهها و افکار مربیان این دو کشورِ مهد فوتبال و قرار دادن آنها در یک سطح، معالفارغ است.
فدراسیون فوتبال برزیل باید با مطالعه دقیق دست به انتخابی شایسته بزند و پس از آن این اطمینان را به کادر فنی بدهد که با حمایت و پشتیبانی از آنها بتوانند در یک فرایند بلندمدت تیم را از نو بسازند. یک مربی جوان، با انگیزه و خبره که ایدهها و تفکرات بروز و نویی دارد میتواند نیمکت برزیل را بدست بگیرد.
فدراسیون دستکم برای چهار سال باید از کادری که انتخاب میکند حمایت کند. گرچه انتخاب کادر جوان، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و ممکن است با مخالفتهای زیادی همراه شود.