مهدی میرآبی/ روزنامه نگار
شاید در نگاه اول از میان تمام گزینههای مطرح شده در انتخاب مسی، باشگاه آمریکاییِ اینتر میامی بسیار غیر محتمل به نظر میرسید. اما واکاوی و اطلاع از زمینههای پشت صحنهی این ماجرا به خوبی مشخص میکند که مسی طی یک فرآیندی برنامهریزی شده از پیش، به منظور در نظر گرفتن همهی جوانب دست به چنین انتخابی زده است. مسی که به نظر در وحلهی اول، انتخاب اولش بارسلونا بود پس از به ثمر نرسیدن نتیجهی مذاکرات شاید انتخاب باشگاهی نظیر منچستر سیتی ائدهآلترین گزینه برایش محسوب میشد. زیرا نمونههایی از این قبیل امتیاز ویژهای برای سه طرف ماجرا (باشگاه، مسی و هواداران.) در پی داشت. پتانسیل و قدرت باشگاه در کسب جامهای معتبر این فرصت را برای مسی محیا میکرد تا به کلکسیون افتخاراتش بیفزاید. همینطور دسترسی آسانِ بینندگان برای تماشای بازی او در ایستگاه پایانیِ این حرفه با خرسندی و رضایت کامل پیش میرفت. اما همهی این مسائل روبنایی اند.
مسی در این سن و سال و جایگاهی که اکنون در آن قرار دارد با تصمیمی که گرفت نشان داد پول و کسب افتخار دیگر برایش در اولویت نیست! او پیشنهاد الهلال را رد کرد تا کاریزما و منزلتاش را به عنوان یک ابرقدرت در دنیای ورزش حفظ کند. (همانطور که گواردیولا چک سفید امضای قطریها را رد کرد و بیلسا هیچ گاه حاضر به مربیگری در کشورهای حوزه خلیج فارس نشد.)
مسی یک شخصیت بینالمللی و پرطرفدار در دنیاست، از نگاه گروه خاصی از الیتها و به ویژه فعالان حقوق بشر، انتخاب کشور عربستان برای بازی به نوعی مشروعیت بخشیِ مسی به این کشور غیر دموکراتیکِ کودک کُش هم محسوب میشد و شکی نبود که حاکمان این کشور از حضورش بهرهبرداری سیاسی هم میکردند. اما مسی در مقابل یک کشورِ آزادِ دموکراتیک ملتزم بر دموکراسی را برای کار و زندگی برگزید. هر چند انگیزههای شخصی در اخذ قراردادها، معاملات اقتصادی و نوع رابطهی او با دیوید بکهام (مدیر باشگاه) نقش پر رنگی در انتخابش داشت. همینطور انتخاب یک محیط مناسب برای رشد فرزندانش و آشنایی آنها به زبان انگلیسی چیزی بود که آنتونلا (همسر مسی) بر آن تأکید داشت. اما در کنار همهی این عوامل به گمانم مهمتر از هر چیز؛ انتخاب او در خدمت تیم ملی بود که به شکلی حساب شده و تا حدی اتفاقی در تصمیم او اثر گذاشت. فراموش نکنیم که آمریکا کشور میزبان کوپا آمریکای 2024 و همینطور میزبان جام جهانی 2026 است. مسی میخواست تا رسیدن به این دو تورنمنتِ مهم به دور از فشار؛ انتظارات و حواشی، در جای امن و آرام و دور افتادهای بازی کند. او از هر چیزی که میتوانست برهم زنندهی آرامشش باشد فاصله گرفت. قطعاً حضور او در یک باشگاه طراز اول و معتبر اروپایی با انتظارات بسیار و فعالیت بالای او همراه بود که خطر مسدومیت او را تهدید میکرد همینطور خستگیِ مفرط که نمیتوانست در فرصت مناسبی به اردوی تیم ملی بازگردد.
در واقع مسی با این انتخاب انرژی و انگیزهاش را برای دو جام ملی دیگر ذخیره کرد، نباید از یاد برد که پیش از فتح جامهای ملی مسی بارها گفته بود حاضر است همهی عناوین و افتخارات باشگاهی و انفرادی را ببخشد و فقط یک جام ملی کسب کند.
مسی در ظاهر نشان نمیدهد که چهقدر ملیگرا و میهن دوست است. اما اقدامات او و اتفاقات آینده این را به ما ثابت میکند.