مهدی میرابی/نویسنده و روزنامه نگار
با شروع بازیهای جامجهانی، تیم ملی ایران در نخستین دیدارش برابر انگلستان با نتیجهای سنگین و بهت آور مغلوب شد. با همهی حساسیتها و تعصباتی که بازیکنان و هواداران نسبت به تیم دارند. باید گفت چنین نتیجهای هرگز دور از انتظار نبود.
وجود کیروش سرمربی برای تیم ملی را باید با ضربالمثل «آزموده را آزمودن خطاست» برشمرد. چراکه در همین اولین بازی مشخص شد که کی روش به هیچ تاکتیکی جز دفاعی و بسته بازی کردن اعتقادی ندارد. از کجا معلوم، شاید تاکتیک دیگری در چنته ندارد! «چیدن پنج دفاع در زمین، سپردن توپ به حریف، چشم دوختن به ضدحملات و ارسال از جناحین برای مهاجمِ نوک…»
این خلاصهای از تاکتیک کی روش است که حریفان برای آنالیز آن نیازی ندارند خود را به زحمت بیندازند. و عجیبتر اینکه چرا از بازیکنی مثل چشمی با آن سبک بازی خشن در پست غیر تخصصی استفاده میکند. یعنی آن گافهایی که روزبه در دورههای پیش مرتکب میشد و هزینههای تیم را بالا میبرد، کی روش را برای یک جابجایی و تغییر تاکتیکِ کوچک متقاعد نکرد؟!
با همهی اینها اینکه تیم، خوب تدارک ندیده است، سیستم بدی برای شروع پیاده کرد. اینکه در بدترین زمانِ ممکن (پانزده دقیقهی اول) گل خورد و دروازهبان مصدوم شد،یک طرف ماجراست . اما طرف دیگر ماجرا به حدی برای یک تیم مهم است و میتواند مهلک باشد که همهی مواردی که در بالا برشمردم را به تنهایی میتواند به حاشیه ببرد.
تیم از پشتوانه مردمی و هواداری برخوردار نبود و با یک آرامش، عازمِ مسابقات نشد. برای تیمی که میهمانانِ ویژهاش (دایی، مهدویکیا، کریمی، نکونام) از حضور برای تماشا انصراف میدهند و گوینده مشهورش دعوت سیما را رد میکند و عوامل و عناصرِ ورزشیاش ریزش میکنند عواقب خوبی در انتظارش نیست.
تحت چنین شرایطی این تیم نه تنها بسان دورههای پیش از حمایتِ لازمِ هواداران برخوردار نبود، بلکه بازیکنان از سوی مردم، چهرههای سرشناس ورزشی و همینطور هوادارانِ معترض به شدت تحت فشارند. از طرفی تکتک بازیکنان از طریق تلفنهای همراه اوضاع و احوال داخلی را که روز به روز وخیمتر میشود را دنبال میکنند و این چیزی نیست که بر تمرکز و تسلط آنها بر بازی اثر نگذارد.
هیچ ایرانیِ با اجداد و اصالتی نیست که از این شرایط بهم نریزد و مدعای زیستن در سرزمین خیام و جامی و حافظ باشد، و نسبت به بدیها، ظلمها و ستمها بیتفاوت بماند و عکسالعملی نشان ندهد.
حقیقت آن است که در تصاویر اندوه از چهرهی بازیکنان پدیدار بود. تیم به عنوان نمایندهای از مردم از شرایط داخلی کشور دغدغه داشت. این آشفتگی و عدم رضایت از شرایط کشور را کاپیتان تیم (به نمایندگی از همه) در کنفرانس پیش از بازی به عینه به زبان آورد و در تشریفات پیش از شروع بازی همگی در یک اتحادِ یازده نفره سکوت بر لب نارضایتی خود را بروز دادند.
چطور میتوان از یک تیمِ تا این حد غمگین و ناراحت انتظار کسب نتیجه مطلوب داشت؟!