ندای هرمزگان- مهدی میرآبی
چند روز پیش که ماریو بارگاس یوسا (نویسنده نامدار پرویی) به مرگ طبیعی و کهولتسن درگذشت. دوستی پیغام گذاشته بود «جهان ادبیات از غولها خالی میشود.»
با خبرِ مرگ دلخراش دکتر محمد صالحیپور، به ذهنم خطور کرد که بگویم «هرمزگان و به طور کلی ایران از غول پزشکی دارد خالی میشود.» با این تفاوت که نه به مرگ طبیعی بلکه با مهاجرت، تصادف یا بیماری.
محمد صالحیپور که از سالها پیش با بیماری تومور مغزی دستوپنجه نرم میکرد، در سن ۵۷ سالگی چهره در نقاب خاک فرو کشید و همه را در اندوه فرو برد.
او در حوزه و تخصص خودش بسیار حاذق و توانا بود و بیماران زیادی را حیات دوباره داد.
در پارهای از موارد عملهای سخت و پیچیدهای را که از عهده سایر همکارانش بر نمیآمد با موفقیت به سرانجام میرساند و زحمت بیماران را از اعزام به یزد کم میکرد.
مرحوم صالحیپور انسان بسیار سختکوشی بود که پشتکار داشت. از معدود انسانهایی بود که در دو شغل خدمت کرد، هم معلم ریاضی بود و هم پزشکِ جراح. آقای صالحیپور سالهای اول در کنکور پزشکی قبول نشد و به ناچار به دانشگاه تربیتمعلم رفت و به خدمت در آموزشوپرورش درآمد. اما در ادامه و با تلاشهای روزافزون به آرزویش رسید و دانشگاه پزشکی قبول شد. با این همه تا لحظههای آخرِ اخذ تخصص به وزارت وفادار ماند و به تدریس ادامه داد.
پس از آن، در دورهای به طبابت در میناب پرداخت، دورهای که حضورش برای یک شهر محروم و دورافتاده به شدت نیاز بود. در میانهی طبابت به بندرعباس نقل مکان کرد و با مرگ به زادگاهش یعنی شهر بستک برگشت و در جایی که متولد شده بود در بستر خاک آرمید.
مرحوم طالحیپور گرچه عمر کوتاهی داشت اما پرفیض و باعزت بود. خداوند روح ایشان را قرین رحمت قرار دهد و به همسر و فرزندانش صبر عطا کند.