دکتر عباس فضلی
عید باستانی نوروز ایرانیان و فارسی زبانان از راه می رسد اما این بار با عزا و سوگواری برای امام المتقین حضرت علی بن ابی طالب(ع) همراه است. این تلاقی و برخوردهای مناسبتی به ما می گوید که تلقی خودمان را از ایّام و گذر عمر اصلاح کنیم. تصور می کنم ظهور دوباره ی طبیعت و فرارسیدن نوروز به معنای هله هله کردن و شادیخواری صرف نیست. چنان که خوش بودن هم به معنای خوشباشی و خوشگذرانی نیست. این برداشت عامیانه مرا به یاد بیت وزین مولوی می اندازد که فرمود:
اُستن این عالم ای جان غفلت است
هوشیاری این جهان را آفت است
گویا شادی و شادخواری عوامانه مصداق بارز غفلتی است که عالم را فرا گرفته است و هوشیاری رعایت این تلاقی و تلقی هاست؛ هر چند با عمومیت هستی در تضاد باشد.
این مقدمه را عرض کردم تا یادآور شوم که پیش و بیش از آن که جهان را در غفلت ها بگذرانیم، در هوشیاری هایش جستجو کنیم. رعایت شب های قدر و قتل امام اول شیعیان بر هر مسلمانی خصوصا شیعیان لازم و ضروری است. حرمت نهادن به شب های قدر ناشی از تأمل و درک مؤمنانه از دین است. زمان شادی ها را که از ما نگرفته اند. تازه مستی طبیعت از بروز و ظهور سبزه ها و درختان هشداری است که ای آدمیان به خود آیید و دریابید که شما هم حشر و نشری دوباره دارید.
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرُست
چرا به دانه ی انسانت این گمان باشد
ادعای شیعی گری به ادا در آوردن و اسم که نیست بلکه به رعایت موازین اخلاقی و حقوقی مناسبت ها و رسوم است. مبارک بودن عید نوروز برای یک مسلمان یادآور تبرّک جستن از طبیعت سرسبز و خرمی ست که شادی اش مصادف با غور کردن و عبرت آموزی از آن باشد و این به معنای دستی بر سینه و دستی به کف زدن نیست بلکه هر دو دست باید به سوی خدای سبحان بلند کنیم و سربلندی و عزتی را طلب کنیم که فرجامش نیکی به خود و نیک خواهی دیگران است.