ایرج اعتمادی نویسنده و روزنامهنگار
اسفندماه شش سال پیش -۱۳۹۳- وقتی مدیرعامل جدید منطقه آزاد در قشم معارفه میشد کمتر کسی فکر میکرد -که او با موانع زیادی که پیش رو دارد- مدیرعاملیاش به سال بکشد، چه اینکه بعد از شش سال او را در بالاترین مقام عالی مناطق آزاد کشور ببینند. مومنی از همان روزهای نخست، میدان نبرد سختی در قشم پیش رو داشت؛ از طرفی وضعیت بد اقتصادی قشم و نبود منابع درآمدی و خالی بودن خزانه، عدم همراهی نیروها و مدیران سازمان و خیلیها که هنوز-تا آنروز- برای مدیران و سرپرست سابق کف میزدند، او را در روز معارفه به شدت تنها گذاشت. او اما، عزمش را جزم کرده بود که در قشم کاری کند کارستان. همان روز اول -اگرچه خیلیها جدی نگرفتند- خط قرمزش را با مدیرانش مشخص کرد و در یک کلام گفت که از مدیرانش -تنها- عملکرد میخواهد و هیچ تعارفی با احدی ندارد.
بر سر این موضوع و موضوعات دیگر با دبیر وقت شورای عالی مناطق آزاد کشور کم و بیش اصطکاک پیدا کرد؛ و هنوز به سال نرسیده شایعهها برای برکناریاش در بوق و کرنا شد. مومنی ظاهرا دنبال فرصتی بود که برنامههایش را پیاده کند و دولت را قانع کند که قرار است این گوشهی کشور تکانی بخورد.
مدیران غیر همسو را یکی پس از دیگری برکنار کرد؛ حتی به مدیرانی که خود گمارده بود نیز رحم نکرد و با گذشت چندماهی به بهاسنج عملکردشان کنار گذاشته شدند؛ او هرگز به تبعات این کارش فکر نمیکرد! ظاهرا آنطور که گفته بود حتی با مدیران منصوب خودش و دوستان خودش حتی، تعارف نداشت. او از همان روزهای نخست به دنبال این بود که چیزی را به دولت ثابت کند، از طرفی از سوی جامعهی محلی نیز تحت فشار بود و برای منابع درآمدی پایدار این بخش از جامعه باید کاری میکرد؛ او ابتدا در همان سال نخست به گردشگری جزیره ورود کرد و با توسعه اسکلههای گردشگری در اقصی نقاط جزیره، و طرح اقامتگاههای بومگردی توانست گردشگری را به سمت روستاهای قشم بکشاند. اما این مدیر نیامده بود که این کار بکند، او به فراتر از اینها میاندیشید؛ از سویی وضعیت بغرنج اقتصادی مملکت، دولت را در تنگنا قرار داده بود و او به عنوان سکاندار یکی از مهمترین مناطق آزاد کشور باید کاری میکرد. -علیرغم اینکه نگارنده ذاتا منتقد منطقه آزاد هستم- اما به چند چیز باید اعتراف کنیم؛ یکی اینکه این مدیر با مدیران ماسبق فرق داشت؛ جَنَم و جذبهی این مدیر «دیگر»- بود.
دوم اینکه آمده بود کارنامهای از خودش بسازد. هم از این رو، مومنی برخلاف خیلی از مدیران عامل منطقه آزاد قشم به یک حوزهی خاص ورود نکرد، طوری که در هر حوزهای اعم از گردشگری، عمرانی، فرهنگی، هنری، اجتماعی، محیط زیست، ژئوپارک، نفت، انرژی، گاز، شیلات و… ورود کرد و -در مقایسه با مدیران عامل پیشین- تقریبا کارنامهای قابل قبول از خود به جا گذاشت یا حداقل میتوان گفت برای دولت سنگ تمام
گذاشت.
اغلب نارضاییها اما، سر در ساختار کلی سازمان منطقه آزاد داشت که طی سی سال گذشته شکل گرفته بود. اگر به کارنامهی مدیران عامل در سی سال گذشتهی منطقه آزاد نگاه کنیم، در مقام مقایسه بهتر میتوان کارنامه ی این مدیرعامل را ارزیابی کرد. این به معنای دفاع از عملکرد منطقه آزاد نیست که چه بسا ساختار سازمان هنوز از ضعفهای اساسی رنج می برد، اما دولت در این دوره مدیریتی، در مقایسه با سی سال گذشته و با توجه به مشکلات عدیدهی اقتصادی و بلکه بحران اقتصادی که در این دوره گریبانگیرش بود، میتوان گفت موفق عمل کرده است؛ به ویژه برای دولت در بحث نفت، انرژی و شیلات باید گفت خوب عمل کرده است. که اگر مسئولیتهای اجتماعی این شرکتها و بسیاری از صنایع که تنها آلایندگیهای خود را بر مردم تحمیل میکنند، در مورد جامعه میزبان تحقق پیدا کند و در کمک به دولت، برای رفع محرومیتهای جامعه ورود کنند، قطعا عملکرد این مدیرعامل در قشم به بار خواهد نشست.
کما اینکه امروز به عنوان مشاور رئیس جمهور و دبیر شورای عالی مناطق آزاد کشور میتواند با توجه به تجربهها و شناختی که از چم و خم جزیرهی قشم دارد، بیش از پیش بکار آید. میخواستم به این نکته اشاره کنم که همهی اینها مسئولیت حمیدرضا مومنی را در قبال قشم دوچندان میکند. هم اینکه او بیش از هر کسی بر مشکلات لاینحل این خطه آشنایی دارد و هم اینکه شش سال بر سفرهی این مردم نان و نمک خورده است؛ و این، تعهد اخلاقی این مدیر دولت را سنگینتر میکند. خود بهتر از هر کسی میداند که بسیاری از مشکلات امروز قشم سر در آیین نامهها و قوانین مناطق آزاد دارد و او شاید بتواند در چانهزنی با دولت، بخشی از این قوانین را اصلاح و یا عوض کند، اگرچه فرصت شش ماهه تا پایان دولت بسیار محدود است و با توجه به حوزهی وسیع مسئولیتی، ممکن است کمتر به این کار فرصت یابد. ولی بخشی از فعالین جامعه قشم که در این شش سال پا به پای مدیرعامل بودهاند، قطعا میتوانند سوای مطالبات شخصی، مطالبات عمومی مردم جزیره را با ایشان مطرح کنند و پیگیری نمایند.
در گذشته از آغاز تاسیس منطقه آزاد تاکنون، مردم بارها با نامهها و طومارهای متععد تلاش میکردهاند که مشکلات خود را بلکه به گوش دبیر شورایعالی مناطق آزاد برسانند، حالا اما، امروز کسی در راس این دبیرخانه قرار گرفته که خود همهی نامههای نانوشتهی مردم جزیره را میداند و همه طومارها را از بر است. قطعا چنین کسی میتواند بیش از هر کسی دیگر به کار قشم بیاید.