آبگرم خست (شیخ) نیازمند توجه است
1400-09-15
وزیدن نسیم شاعرانه ی عطر لیمو
1400-03-29
محمدرفيع طاهري
اشاره: محمدرفيع طاهري از شاعران و هنرمندان بنام جنوب و رئيس انجمن ادبي ارمغان از دو بخش گلهدار و اسیر فارس، در يادداشتي كوتاه نگاهي عميق به دو كتاب «آن تابستان» و «خاطرات و مخاطرات» از آثار مكتوب ايرج اعتمادي نويسنده و روزنامه نگار هرمزگاني دارد كه به لحاظ ارزش ديدگاه و اعتبار قلم و جايگاهشان در شعر و ادبيات جنوب، و اهميت آثار يادشده در جغرافياي منطقه، اين يادداشت وزين در ادامه آمده است:
به نام او که سخن را سرآغاز همگراییِ آدمیان کرد و ترازوی سنجش آدمیان و ناآدمیان !
نمیدانم چرا ! ولی پایهء نیایش را بر ستایش نادیده ها گذاشت
و من اکنون بزرگ نادیدهیی را ستایشگرم که خواندن دلنوشتهیی از دوست بزرگوارم جناب «علیاکبرمقیمیان» از بندر لنگه، میانجیِ پیوندم با او شد .
دلنشین و شیوا از «آنتابستان» نوشته بود و همان نوشتهء خجسته؛ با هنرمندی بزرگ و برجسته آشنایم کرد و زهی سربلندی !
شاید از «هاتف اصفهانی باشد»
«یار بی پرده از در و دیوار»
«در تجلّیست یا اولیالابصار»
و اینک «ایرج اعتمادی» بزرگ را که از دو دریچهء روشن «آنتابستان» و «نیمهء پنهان روزمرهگی» هویدا شده است به تماشا نشستهام .
خواندن دومین ارمغان بزرگش را هم اکنون به پایان رساندهام که
(حرفهایی هست برای گفتن و حرفهایی هست برای نگفتن…)
سرنوشتهء(تیتر) واپسین جُستار آن است و پس از دیدن
«نیمهء پنهان روزمرگیها» و یادآوریِ «خاطرات» و گذشتن از «مخاطرات» به آن رسیدهام.
اگر چه هنوز در بارهء نخستین ارمغان پرارج آن بزرگ چیزی نگفتهام چرا که «داشی» را با آن ریش و سبیل کمپشتش تا ثبت نام در کلاس رزمی همراهی کرده بودم که دوستی آمد و «آن تابستان» ؛ آن تابستان دلخواه را از چنگم ربود و پاسداشت دوستی ! دست و دهانم را بست که بتوانم چیزی بگویم یا کاری کنم.
و از روی ناچاری خاموش ماندم.
جا دارد یادآور شوم که؛
سال پنجاه و هفت کتابی سه جلدی بنام
«نسل شجاعان» از «سبکتکین سالور» خواندم و سالها پس از آن «اینجه ممد» ، «بگذار خارستان بسوزد» و «زمین آهن است و آسمان مس» از «یاشارکمال» نویسندهء ترک و شاید سال شصتونه «کلیدر» شاهکار محمود دولتآبادی .
که شیرینیشان را هرگز از یاد نبرده و نخواهم برد
و در این دوسه روز، بختیاری کرد و توانستم در «آن تابستان» «داشی» را از «کوهمیان» تا «امارات» گامبهگام و دمبهدم همراهی کنم
و این چهارمین بار بود که گاه (زمان) و جا (مکان) را درنوردیدم و واژهواژه زیستم.
«آنتابستان» و نویسندهء سخندان، دردشناس و نامدارش
چهارمین داستان دنبالهدارند که آنان را خواندنی و بهیادماندنی یافتم.
باشد که در آینده بتوانم دلاندوختههایم را در بارهء «آنتابستان» و «نیمهء پنهان روز مرهگی» باز گویم.
به امید آنروز
ندای هرمزگان - زینب نورالدینی آیین تجلیل از ۴۴ فرهنگی منتخب نمونه در سطح منطقه و استان هرمزگان برگزار شد. ...
ندای هرمزگان - شهناز خوش دوره دانش افزایی ومربیگری بین آلمللی هندبال ساحلی در استان اصفهان برگزار شد. حسین بهرام ...
گروه ورزش مدیر کل ورزش وجوانان هرمزگان در نشست مسوولین ورزش بانوان شهرستان ها گفت : در سفر اخیر به ...
ندای هرمزگان - گروه خبر دکتر فاطمه نوروزیان سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان گفت: ۱۱ نفر دیگر از مصرف کنندگان ...
ندای هرمزگان - کاظم گلخنی دام های شهرستان بشاگرد با واکسن آبله به صورت ضربتی تحت پوشش واکسیناسیون قرا گرفتند. ...