نگاهی به کتاب (( نُگومی)) نوشته آقای عبدالرضا دشتی زاده
نویسنده: هاجر مظاهری مدیر خانه کتاب قشم
از وقتی آقای دشتی زاده ( پژوهشگر فرهنگ بومی) به من اطلاع دادند که می خواهند جدید ترین کتابی را که نوشتند برای فروش به فروشگاه (( خانه کتاب قشم )) بیاورند. دل توی دلم نبود می خواستم هر چه زودتر کتاب ایشان را بخوانم.
به آقای دشتی زاده گفتم حتما کتاب شان را
می خوانم و نظرم را در موردش می نویسم . ایشان با تواضع همیشگی از این موضوع بسیار استقبال کردند و انگیزه ام را برای نوشتن دو چندان
شد.
ایشان را در جلسات انجمن شعر و انجمن داستان چندباری دیده بودم و از آنجا که می دانستم دستی بر قلم دارند و این باعث شد در خواندن کتاب نهایت دقت و تمرکزم را به کار بگیرم تا بتوانم حق مطلب را به خوبی ادا کنم.
اسم کتاب (( نُگومی )) بود. نمی دانستم به چه معناست . با وجود این که بیش از ده سال است ساکن قشم هستم اما تا به حال این اسم را نشنیده
بودم.
از وقتی که برای سکونت به قشم آمدم. مردم قشم را مردمانی پایبند به سنت ها و بسیار مقید و دوست دار فرهنگ غنی شان دیدم.
در روزگاری که به راحتی واژگان بومی و میراث های زبانی دارند یکی پس از دیگری از بین می روند و لباس های جدید و گاهی غربی جای لباس های زیبا و رنگارنگ سنتی را گرفته اند . مردم جزیره حتی نسل جوان به خوبی لباس های سنتی ، هنرهای اصیل و بومی ، گویش و فرهنگ شان را حفظ کرده اند و این شاخصه ایست که وقتی با بومی ها معاشرت و دوستی می کنی به راحتی قابل درک و مشاهده است.
من به شخصه به فرهنگ غنی قشم بسیار علاقه داشته و دارم
و تا جایی که از دستم بر می آمده در این زمینه مطالعه کرده ام. کتاب ها و مجلات زیادی در مورد قشم خوانده ام اما به جرات می توانم بگویم که اکثر آن ها تکراری و بدون منبع بودند . همه آن ها برای معرفی جزیره روی عجایب هفتگانه قشم دست گذاشته و آن قدر مطالب تکراری نوشته بودند که دیگر حوصله خواننده را سر برده اند
و اینک رسیدم به کتاب (( نگومی)) .
به عنوان یک خواننده عامی و کسی که قشم وند است و بومی نیست به دور از هر تعارفی باید بگویم ( نگومی ) یکی از بهترین کتاب ها در مورد تاریخ
و فرهنگ جزیره قشم است که مطالبش تازه و نو است و به واقع حرفی برای گفتن دارد
البته طبق نوشته های کتاب فهمیدم نگومی صندوقچه چوبی است که با نگین های فلزی تزیین شده و دریانوردان قشمی در روزگاری دور که با کشتی های بادبانی(هوزاری) خود برای تجارت به هندوستان و آفریقا سفر می کردند ، به عنوان سوغات با خود همراه آورده اند.
نگومی بهترین اسمی است که می شد برای این کتاب انتخاب کرد احسنت بر حسن انتخاب نویسنده . صندوقچه ای پر از خاطرات و اطلاعات تاریخی ، پر از انسان های خوب و فرهنگ دوستی که بدون هیچ چشم داشتی با کمک و همیاری خانواده و مردم مهربان روستای شان با راه اندازه موزه های محلی به احیای فرهنگ و تاریخ قشم پرداختند.
کتاب کم حجم اما پر مطلب و پر باریست به مصداق شعر :
(( کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو جهان شود پر))
در نگومی را باز کردم . نگومی زبان شیوا و ناطقی دارد . اول از همه از خاطرات پارینه سنگی و بسیار دور قشم می گوید . از اینکه قشم تاریخچه و ساکنانی بیش از ده هزار سال داشته شگفت زده می شوم.
از روزگاری که قشم تحت سلطه و فرمان کشورهای غربی ( از پرتغال و انگلیس بگیر تا هلند) بوده و زمانی که قلعه نادری و قلعه پرتغالی ها روزگاری محل قدرت نمایی و نبرد بین ایرانی ها و اشغال گران خارجی بوده را مرور خاطر می کند.
نگومی می گوید : صنایع دستی زیبای قشم که پر از نقش و نگارها و گل های رنگارنگ روی لباس زنان است ، بوی ادویه های خاص این خطه که مشام جان را نوازش می دهد و طعم غذای دریایی که با این ادویه ها غیر قابل وصف است از فرهنگ هندی گرفته شده است اما موسیقی بومی با تمام سازهای کوبه ای و آواهایی که بوی آفریقایی می داد.
آفرین بر نگومی چه اطلاعات قوی و وسیعی داری می دانم آقای دشتی زاده پنج سال برای نگارش تو زحمت کشیده …
علاوه بر سفر تاریخی که با نگومی داشتم سری به موزه های روستایی می زنم موزه هایی که قبل از همراهی با نگومی از وجودشان بی اطلاع بودم . در کنار این بازدیدها پای سخنان بزرگ مردان و ریش سفیدان ( بپ گپوهای ) اهل جزیره می نشینم
من هم با نویسنده هم عقیده ام آنها بدون هیچ چشم داشتی به احیای سنت ها و جمع آوری اشیای به جای مانده از نیکان پر افتخار خود پرداخته اند و به راستی به خوبی از پس آن بر آمده اند.
چه زیبا که تنها هدف آن ها نشان دادن فرهنگ غنی جزیره نه تنها به نسل امروزی بلکه از طریق جذب گردشگر به کل دنیاست
و چه به جا این شعر به ذهن نویسنده خطور و سپس مرور کرد:
بر سر سنگ نوشته بود نقاش
دنیا نکند وفا تو خوش باش
گر همه مال آدم به خود کنی جمع
همراه نبری یه دانه خشخاش
نگومی پر بود از حرف ها و سخن تازه که گاهی برای اولین بار می شنیدم
معلوم بود که نویسنده بسیار مطالعه کرده و از دیدگاه مردم شناسی به خوبی از تجربیات و حرف های موزه داران بهره جسته و اطلاعات مهم و خاص را جمع آوری کرده
زبان نگومی خیلی روان و قابل درک است ( حالا
می فهم چرا آقای دشتی زاده در تمام کلاس های انجمن شعر و داستان حضور پر رنگی داشتند)
نگومی را می بندم
واقعا حال و هوایم عوض می شود انگار که تمام اطلاعات ناقصم کامل شده و پرسش های بی پاسخم را پاسخ داده اند
در دلم احسنت می گوییم اول به روستاییان که اینقدر صمیمانه دست به دست هم داده اند برای احیا فرهنگ شان
و احسنت بر کسانی که این گونه با اشتیاق و با انگیزه پای سخنان آن ها می نشینند و با آن ها همکاری و مساعدت می کنند.
از مبادلات فرهنگی قشم و ژاپن(جاییکا) و اقدامات مهم ژئوپارک جهانی قشم مطلع بودم و چقدر عالی که این همکاری این چنین روی فرهنگ بوم گردی
و گردشگری جزیره تاثیر مثبت گذاشته است.
نا گفته نماند عکس های نگومی بسیار سنجیده و با دقت در بالا یا پایین نوشته ها آورده شده اند و به خوبی کامل کننده متن هستند ولی اگر عکس ها رنگی بودند بهتر می توانستیم اشیای زیبا و به جای مانده از روزگار کهن را ببینیم و زیبایی نگومی دو چندان می شد.
می خواهم از خانه بیرون بزنم اما نه به مقصد پاساژها و بازارها
بلکه به موزه ها مردمی و بوم گردی ها سر می زنم آن هم با یک دید جدید
می خواهم جزیره قشم را بیشتر بشناسم،
مثل حرف خال موزه دار روستای تولا( خالو صالح روزبه) که می گفت :
گردشگران باید به موزه ها بیایند تا بفهمند فرهنگ بومی جزیره را نمی توان در بازارهای لوکس قشم
و درگهان درک کرد
و با خود می اندیشم باید خوب زندگی کرد
روزی نیز ما را به همراه یادگاری ها و دست آوردهای مان داخل نگومی می گذارند و آیندگان ما را مطالعه می کنند
کاش ما هم حرفی برای گفتن داشته باشیم .
حرفایی ناب از جنس طلا….