غلامحسین عطایی/مدیر مسئول
تداوم اعتراضات ، فضایی را در کشور حاکم کرده است که خلأ و فقدان و یا بهتر است بگوییم اراده ای برای بستر سازی گفتمان با معترضین کاملا حس می شود و گفته اخیر برخی ازمسئولین از جمله رییس قوه قضاییه مبنی بر اینکه حاضر به شنیدن حرف معترضین هستند نیز خود گواه برلزوم ایجاد چنین بستری است.اما این گفته ها بیشتر طرح موضوع بود و اراده ای که بتواند آن را به یک مرحله اجرا برساند در پس آن دیده نشد. آن چه مسلم است روند کنونی و بکار گیری ابزار زور برای عقب راندن معترضین که جوانان دهه هشتاد و نودی هستند چندان به نفع نیست و باید باب گفتگو با آنها گشود و قانون اساسی هم این اجازه را می دهد، از همین رو بهتراست مسئولان بسترهای مناسب برای ایجاد گفت و گو، در سطوح میانی و مهمتر از آن در سطح ملی برای کاهش آسیب های بیشتر فراهم نمایند. باید در نظر داشــت که هرگونه پیشرفت و ایجاد رفاه در جامعه با نشست و گفت وگو بدست می آید. با نشست و شنیدن حرف منتقدان چاله هایی که سر راهمان است و تا کنون آن را ندیده ایم یا متملقان و چاپلوسان اطرافمان اجازه دیدن آن را برایمان نمی داده اند، در گفت و گو ها به آن خواهیم رسید. از همین رو جوامعی که دارای چنین ابتکاری هستند از رونق توسعه و آرامش برخودارند و اقتصادشان پایدار و جوامعی کــه فاقد زمینه های گفت وگوی انتقادی با معترضین خودهســتند، در تأمین رفاه عمومی شهروندان خود با مشــکلات زیادی مواجه هستند واز سویی همواره به دنبال عدم حضور این عامل مهم پیشرفت یعنی گفت و گو، زمینه زورگویی و رفتارهای سلیقه ایی رشد کرده و انتقادات و اعتراضات عمومی را سبب می شوند، مشابه آنچه در این دوره از اعتراضات دیده شد. شاید به همین دلیل در روزهای اخیر مقامات و مسئولان کشوری به ضرورت گفت وگوپی برده واز به رسمیت شناختن حق اعتراض سخن گفتند. با این حال به نظر می رسد برای رسیدن به این مهم راهی سخت در پیش است و نیاز به یک پوست اندازی است، زیرا میان گفته ها و مواضع مقامات مبنی بر احترام بــه حق گفت وگو با فضای کنونی در جامعه از حیث ایجاد زمینه های لازم و ضروری برای این اقدام مهم چندان تناســبی وجود ندارد؛ علی مطهری اخیرا در شرق ضمن استقبال از گفت و گوی با معترضان گفت: واقعیت این اســت که برخی جریانها اساســا از شنیدن صدای مخالف و منتقد هراس دارند.
متأســفانه یــک تفکر خطرناک که درکشــور ساری و جاری است، این اســت که هیچگونه نقد یا اعتراضی به جمهوری اســلامی ایران وارد نیســت؛ چراکه این نظام یک نظام مبتنی بر تفکرات اســلامی است و با این تصور هرگونه گفت وگو، نقد یا اعتراضی مردود قلمداد می شــود. با همیــن نگاه ارزیابی کلی این اســت که گفت وگو و نقد بــه نظام جمهوری اســلامی ایران از نظر سیاسی یک اقدام غیرمعقول و از نظر دینی «غیرشرعی» و خلاف مبانی اسلام است؛ درحالیکه این منطق با سیره پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین سازگار نیست. حضرت علی بارها توصیه کرده اند که از من انتقاد کنید؛ به راحتی حرف خود را بزنید و مردم را به اظهارنظر و انتقاد تشــویق می کرد؛ اما مشــکل ما اکنون اســت که فضا را برای هرگونه گفت وگو و نقدی بســته ایم و خط قرمزهای دستوری، خط کشی ها و ممیزی هایی را هم تعریف کرده ایم که در رأس و کانون ایــن خط قرمزها نمی توان به سیاســتهای کلی نظــام نقدی وارد دانســت یا آن را مورد انتقاد قرار داد و همه باید نظر رسمی نظام را تأیید کنند. طبیعتا این نگاه اشتباه است و اتفاقا ضد گفت وگو است.