ندای هرمزگان- دکتر عباس فضلی
سی و سه سال تلاش بی وقفه و پیگیر برای تبدیل شدن یک هفته نامه به روزنامه ستودنی است. آن هم در فضایی که یک دوره، استانداری با خط و خطوط فکری و سیاسی تو سر سازگاری ندارد و یک دوره مدیری از تو بدش می آید و هرچه می خواهد نثارت می کند. و یک روز هم اداره ی ارشاد از دادن آگهی به نشریه اجتناب می ورزد. گذراندن این مسیرها و تبدیل کردن تهدیدها به فرصت ها دل شیری می خواهد و از همه مهمتر، ماندن و عبور از این سنگلاخ ها همت و هنری می طلبد که از امثال غلامحسین عطایی دریایی برمی آید.
بسیاری از سردبیران، روزنامه نگاران، خبرنگاران و عکّاسان به نشریه آمدند و پس از چند صباحی به بهانه ای رفتند، اما چندسالی است که ندای هرمزگان با وجود عزیزانی چون دکترخلیل بزرگمهر، راشد انصاری، سرهنگ قره گزلو، کاظم گلخنی ،حسین خوشنویس و خانم ها شهناز خوش، زینب نورالدینی ،ساحل عطایی و هدی عطایی، روزگار خوش و با ثباتی را تجربه می کند. و این هم از بخت و اقبال جناب غلامحسین عطایی است که روزنامه اش همچنان می تازد و صحنه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی استان را در می نوردد.
حدودا هفت ماه پیش به دفتر روزنامه رفتم و از مدیرمسئول تقاضایی کردم. کتابی به نام «خاک غریب» با عنوان فرعی شصت سال تجربه ی زیسته را تدوین کرده بودم و درصدد چاپ آن برآمدم. پیشنهاد دادم در قبال چاپ سریالی مطالب کتاب در روزنامه ی ندای هرمزگان، مدیرمسئول هزینه ی چاپ آن را متقبل شود. پذیرفت و گفت: با یک ناشری در تهران صحبت می کنم و پس از چاپ یک مراسم رونمایی هم برگزار می شود. البته تردیدی ندارم که این امر حاصل سال ها همدلی و همفکری است که با نشریه داشته ام. این تقاضا و پذیرش آن مرا به یاد روزنامه ی اطلاعات انداخت که کتاب های بسیاری را به همین صورت در چاپخانه اش مجوز چاپ و نشر گرفته اند. کاش این سنت مطلوب و مطبوع در دیگر استان ها هم پیگیری می شد و نشریات از نویسندگان خود حمایت می کردند.