افراد دارای معلولیت همواره با مشکلات فراوانی امورات روزمره خود را سپری می کنند که زوایای پنهان آن از دید بسیاری از افراد، از جمله مسئولین در حوزه های گوناگون پیوسته پوشیده بوده و سخنی از آن به میان نمی آورند.
زندگی در انزوا از جمله مهمترین این مشکلات است، ماندن در خانه برای مدت زمان طولانی روزها،هفته ها و حتی ماهها آنهم فقط بدلیل عدم مناسب سازی شهری، نامناسب بودن فضای مراکز رفاهی ، تفریحی و دانشگاهی برای افراد دارای معلولیت سبب گردیده تا این افراد از حداقل حقوق شهروندی محروم شده و در کمال ناامیدی عمر ارزشمند خود را بدون حتی کمترین انگیزه ای برای ادامه راه در خانه
سپری نمایند.
در مقایسه با سایر شهروندان، افراد دارای معلولیت از حمایت اجتماعی کمتری برخوردارند و باعث گردیده که این قشر از جامعه دوستان کمتری داشته باشند و از نظر اجتماعی منزوی شوند،این در حالی است که مشارکت اجتماعی برای افراد دارای معلولیت بسیار حیاتی است ولی متاسفانه انزوای اجتماعی باعث شده که حتی معاشرت برای افراد دارای معلولیت به یک چالش تبدیل شود زیرا این افراد در مقایسه با سایر شهروندان کمتر می توانند با دوستان خود ملاقات کنند و در فعالیت های اوقات فراغت و یا ورزشی شرکت نمایند.
متفاوت بودن همیشه آسان نیست، با نگاهی ژرف به زندگی معلولان جسمی حرکتی و مقایسه آن با سایر افراد جامعه متوجه می شویم معلولیت در جامعه کنونی ما آنهم بدون حداقل مناسب سازی ها و امکانات روز، این قشر توانمند و خلاق را که عمدتا دارای مدارک ارزشمند علمی و احکام قهرمانی نفیس می باشند را بی صدا و تدریجی خانه نشین کرده و با شتاب به سوی انزوا و جدایی از جامعه سوق می دهند آنچنانکه تصور می شود در جامعه معلولین وجود نداشته و ندارند.
اینکه در شهر معلولان کمی را در می بینیم دلیل بر سلامت اکثریت جامعه نیست متاسفانه بی توجهی به امورات معلولین توسط مسولین و اجرایی نکردن قوانین مصوب مرتبط با حقوق شهروندی این قشر از افراد جامعه و عدم ورود رسانه ها سبب گردیده معلولین خود را از جامعه حذف کنند که این کار فقط اوضاع را بدتر کرده است و سبب بروز بیماریهای روانی و اعتماد به نفس پایین شده است. بطور مثال به ندرت اتفاق می افتاد افراد دارای معلولیت را در رسانه ها ببینیم و صدای خفته در گلویشان را بشنویم و از فرصت هایی که رسانه های اجتماعی می توانند برای کمک به آنان ایجاد کنند بهره مند گردند.
شهر پر از موانعی است که روزانه جان بسیاری از نابینایان را به خطر می اندازد،موانعی که مانع از تردد معلولین با ولیچر، واکر و عصا می شود، از جدول گذاری و جدول کشی های خیابان ها گرفته تا پیاده رو ها و ساختمان های اداری، تجاری و مسکونی، اینها موانعی هستند که افراد دارای معلولیت را وادار به خانه نشینی می کنند، باید توجه داشته باشیم یک پله یا جدول کنار خیابان هر چند کوتاه و یا چاله ای هر چند با عمق کم در پیاده رو یا خیابان می تواند چالشی بسیار بزرگ را برای افراد دارای معلولیت ایجاد نماید و آنان را نیازمند دریافت کمک از غریبه و آشنا کند.
آیا عمر کوتاه مسولیت ارزش این را دارد که حق الناسی بزرگ را با نادیده گرفتن جامعه معلولین در کارنامه اعمال خود به ثبت برسانیم، آیا بهتر نیست مسئولین محترم در هر سمت و جایگاهی که در ادارات هستند یک مشاور از افراد دارای معلولیت را در کنار خود داشته باشند و قبل از تصمیم گیری ها حتما منافع این جمعیت بزرگ را هم در نظر بگیرند؟
در اینجا باید یادآوری کرد جامعه بزرگ معلولین در استان هرمزگان از افراد تحصیل کرده در مراتب بالای علمی تشکیل شده است که می توانند علاوه بر مشاوره به مدیران راهکارهایی را جهت رفع موانع و چالش هایی که بطور روزمره در ادارات ایجاد می شوند ارائه دهند و کمک حال آنان گردند.
افراد دارای معلولیت نیاز دارند در جامعه ورود کنند برای خود هدفی تعیین کرده و در جهت دستیابی به آن تلاش کنند باید توجه داشته باشیم که آنان هم همانند سایر افراد در جامعه باید دیده شوند و به خواسته هایشان اهمیت داده شود این وظیفه اخلاقی و اجتماعی همه افراد جامعه بخصوص مدیران و مسولین در تمامی ادارات است، اگر فقط کمی اندیشه کنیم متوجه می شویم فاصله ما تا معلولیت فقط یک قدم است، یک حادثه پیش بینی نشده،یک تصادف و یا یک بیماری می تواند در کوتاهترین زمان ممکن یک فرد سالم را به یک فرد دارای معلولیت تبدیل کند.
اگر هم اکنون به فکر نباشیم شاید فردا برای خودمان و یا عزیزانمان خیلی دیر باشد.