هدی عطایی
فقر یکی ازفراگیر ترین معضلات جامعه انسانی است که به فراخور گستردگی با چالش هایی در مناطق مختلف جهان روبروست که تنها به دارا بودن یا نبودن جامعه مربوط نیست؛اگر چه ثروتمند بودن کشور یا جامعه ای، منابع مالی را می تواند در جنبه های مختلف ارتقاء فرهنگی آن مصرف کند و جامعه اندیشمندی را بپروراند اما جوامع سوم از این حیث خیلی عقب مانده اند. یکی از معضلات مهم آنها فقر فرهنگی است که در بین ساکنان جوامع جهان سوم به وفور دیده می شود که نمود آن در رفتارهای اجتماعی افراد آن جامعه دیده میشود. آموزش در چنین جوامعی متاسفانه به لحاظ فقر مادی توانایی افزایش دیدگاهای نوآورانه یا همان تبدیل آموزش به رفتار آموزشی به صورت عام، تاثیرگذارنیست. از همین رو مردم چنین جوامعی درهضم پدیده های جدید شهرنشینی، مانند تحمل پذیری در صف های مختلف از جمله اتوبوس ، تاکسی و یا نحوه استفاده از وسیله حمل و نقل عمومی و زیانهایی که در طول مسیر به آن وارد می آورند یا در زمان رانندگی در رعایت قانون، آنها را ناتوان نشان می دهد به نحوی که تفاوت رانندگی در شهر با اتوبان خارج از شهر را به درستی درک نمی کند و بی توجه به علائم رانندگی،چراغ راهنما یا با بوق ممتد بر پدال گاز خود افزوده و هیچ واهمه ای ندارد که به شهروندی آسیب برساند. در این فرهنگ رشد نیافته هیچ حق تقدمی برای همنوع خود قایل نیست و احترام به قانون برایش بی معناست و سالها می طلبد تا این مفاهیم، در او نهادینه شود. یا در شهر کسانی را می توان دید که در هر ساعت شبانه روز که دلش خواست زباله هایش را به سطل های زباله شهری می ریزد، بدون توجه به هشدار های شهری شهرداری!
اینگونه می شود که چهره شهر، هیچ موقع روی نظافت را به خود نمی بیند، بخصوص حال که بازیافت کنندگان که اصلا قانون رقابت های بازیافت شان با گردش لحظه ای ، به بدتر شدن آلودگی شهر کمک می کنند و مضاف برآن مسافرانی که بی توجه به قانون بر بار آلودگی و بی سامانی شهر می افزایند که اگر بررسی جامعه شناسانه کنیم از هر طرف شهر،فقری می بارد که ربطی به ثروت ندارد و آن فقر فرهنگی است که به فراخور دسترسی به فضای اجتماعی با گستردگی کم و بیش آن روبرو هستیم و در شهر بنرعباس که این روزها نیز با خیل مسافران روبروست، این رفتار با ابعادی فراتر دیده می شود وکسی مسئولیت آن را برعهده نمی گیرد، انگار بی قانونی درشهر ما و قانون گریزی یا زورگویی، قانون رفتاری جامعه شده است! این گونه رفتاربه ظاهر نهادینه شده دیگر به بهانه دسترسی نداشتن به امکانات نیست، این دقیقا فقر فرهنگی است!