معرفی مجموعه شعر و نثر طنز پُزناله از راشدانصاری/ نشرشانی/ چاپ دوم…۹۸
به قلم: استاد اکبر اکسیر، شاعر و طنزپرداز
طنز، تعالی کلام است. آن جا که کلمه از گفتن باز می ماند، طنز آغاز می شود. طنزپرداز انسان شجاع و دلسوزی است که چون نمی تواند صریح و محکم اعتراض خود را ابراز نماید، یا در بنبست اخلاق و ادب و اصول دست و پاگیر تعارفات گیر میکند، منظور خود را با لعاب طنز ارائه میدهد.
طنزپرداز ِ طنزاندیش ما در خطه ی جنوب استاد راشد انصاری است که عمری با قلم بی پروا و شیرین خود با مردم همدردی کرده است. او بی محابا دوست داشتنی است، او به طور شگفت انگیزی باهوشترین پروانه این بوته زار است. او نیک میداند نوشته هایش برای پر کردن صفحات تحمیلی نان نیست. او را باید مجسمه از طلا گرفت. بندرعباس قدر او را میداند، اما رویش نمیشود ابراز کند گاهی یک پیشنهاد به ضرر طرف مقابل میانجامد میگویم آقای شهردار، جناب شورای شهر ای پیمانکاران و مقاطعه کاران اصیل ماده صد! بیایید به حرمت انتقاداتی که راشد از شما کرده است مجسمه زرّین او را بر دروازه شهر نصب کنید و از شانس راشد متوجه میشویم که از دروازه شهر خودِ راشد را آویخته اند آن هم به جرم خنده های نابهنگامی که به لب شهروندان بخشیده است. کتاب پشت کتاب از راشد چاپ و منتشر میشود توسط قوی ترین انتشاراتی ها. مردم تشنه لبخند و زخم و خاطره مثل ورق زر میبرندشان و راشد به یمن این استقبال هواداران عزیزش ماشین شاسی بلند و خانه لاکچری دارد. نخندید یادم رفت بگویم به جای بندرعباس اگر در کشورهای اسکاندیناوی زندگی میکرد. وزارت ارشاد، خانه کتاب و مطبوعات تا به حال چه گلی بر سر امثال راشد زده است ما چقدر راشد پشت ادارات ارشاد داریم که از گمنامی می پوسند از بی کتابی ناله میکنند از وحشت تحقیر این و آن در پستوی خانه می لولند و زندگی را بر اهل و عیال جهنم می سازند.
*
کتاب پُزناله از نشر شانی به چاپ دوم رسیده است.
این خود خبر شاد و امیدوار کنندهای است.
مردم طنزپرور ایران به راشدها نیاز مبرم دارند به ویژه در این هیاهوی مرگبار کرونایی که از قرنطینه و حصر خانگی دلتنگ اند.
وزارت ارشاد با خرید کتاب های طنز و پخش رایگان آن بین خانوادههای غمزده میتواند سهم مهمی در اشاعه لبخند و اندیشه داشته باشد. من به راشد عزیز تبریک می گویم به خاطر مقاومت هوشیارانه اش در برابر غم ها و خبرهای مرگبار. به راشد بزرگ درود می فرستم از انتهای خزر تا ابتدای خلیج فارس که میهن عزیز ما را به عطر طنز آغشته اند و فرحناکی را به جامعه بخشیده اند.
شعری از زبان خالوراشد به آقای راشد انصاری را با هم می شنویم علی برکت الله!
او فلسفه ی بهار را می فهمد/ تشویش دل هَزار را میفهمد/ دلواپسِ سفره ی طعام فقراست/ غمنامه این دیار را میفهمد/ نیکی و شرف، عزت و انسانیت/ بی شائبه این چهار را میفهمد/ این خطه اگر درد فراوان دارد/ درد دل این تبار را
میفهمد!
آستارا ۲۳/ ۹/ ۹۹