کتاب شناسی توصیفی
بخش اول : فلسفی
عباس فضلی
مقدمه
پاره ای از کتاب هایی که خوانده ام، حلاوتی در روح و روان من ایجاد کرده اند که دوست دارم دیگران را شریک اذواق و مواجید خود سازم. از این رو تصمیم گرفتم که چکیده ای از آن ها را به چاپ برسانم. در حقیقت من با خواندن این کتاب ها زیستن دیگری را تجربه کرده ام. و با رویکردهای متفاوت به بررسی آن ها پرداخته ام. در این نگاه ها، گاه فقط به یک نکته از آن کتاب اشارت نموده ام مانند کتاب «فلسفه ی زندگی» اثر همیلتون و گاه آن را در بیان چند نکته تلخیص کرده ام. مانند کتاب «خسی بر میقات» سفرنامه ی حج جلال آل احمد و زمانی هم به نقد کتاب پرداخته ام مانند «سرشت و سرنوشت» و در مواقعی فقط برخی عبارات کتاب را آورده ام مثل کتاب «معنای زندگی» اثر ایگلتون و گاه به بازخوانی کتاب همت گماشته ام. مانند کتاب «در گرگ و میش راه» اثر ابراهیم مختاری و زمانی به تفصیل آن را بررسی کرده ام مثل کتاب «فلسفه به روایت سینما» نوشته ی کریستوفر فالزن و مواقعی هم بر خلاف معمول بدون اظهار نظر چکیده ی آن را بازنویس نموده ام. مانند کتاب «فلسفه ملال» از لارس اسونسن.
این فصل را در پنج بخش فلسفی، دینی، سیاسی، اجتماعی و ادبی تقسیم نموده ام تا نمونه ای در زمینه های گوناگون برای راهنمایی علاقه مندان باشد. در هر صورت هدف نهایی من از معرفی اجمالی یا تفصیلی کتب، ترغیب دیگران به مطالعه ی آن آثار و آشنایی با دنیای کتاب است این که در این امر توفیقی حاصل شده باشد به داوری خوانندگان بستگی دارد.
nبخش اول: فلسفی
tسیر و تطور مفهوم خدا
این کتاب که توسط دکتر صالح حسن زاده به رشته ی تحریر درآمده؛ مفهوم خدا در اندیشه ی دکارت تا نیچه را مورد ارزیابی قرار داده است. البته نمونه های این پژوهش در قرن بیست و یکم به امری متداول تبدیل شده است. چرا که پس از گذشت دو قرن تشکیک در باره ی مفهوم و وجود خدا، پی آمدها و صدمات این نگاه در این قرن بازخورد یافته و دانشمندان غرب و شرق را بر آن داشته که این نگرش را از اذهان بزدایند. و به جبران مافات همت گمارند. هر چند به قول مشهور آدمیان در مواقع بحرانی دست به دعا و التجا از خدایی که حتی انکار می کنند؛ برمی دارند. قرآن هم به این رویکرد صحه می گذارد آنجا که می گوید: فاذا رکبوا فی الفلک دعوا االله مخلصین له الدین (عنکبوت/65) یعنی به هنگام خطر خدا را خالصانه می خوانند.
کتاب «کسوف خدا» اثر مارتین بوبن و «درغیاب خداوند» دکتر سید عبدالحمید ضیایی و «خدا در فلسفه»(برهان های فلسفی اثبات وجود باری) از دائرةالمعارف فلسفه به ویراستاری پل ادوارز با ترجمه ی بهاءالدین خرمشاهی، آثاری از این دست هستند.
در کتاب سیر و تطور مفهوم خدا یکی از موارد برجسته بیان و توجیه جمله مشهور «خدا مرده است» نیچه است. اما بر خلاف آنچه معمول است این گفته از زبان هگل و هانیه در تاریخ دین و فلسفه در آلمان و سوین برن شاعر ویکتوریایی در شعر سرود انسان و در کتاب «آیا خدایی هست» نیز بیان شده است.
من سال هاست ذهنم درگیر این جمله نیچه است و چندین بیان و توجیه را در این باره گردآوری کرده ام و بنا دارم آن ها را در قالب یک مقاله تنظیم نمایم. به عنوان نمونه هایدگر می گوید: از لحن این سخن چنین برمی آید که مراد نیچه از مرگ خدا صرفا خدای مسیحیت است.(هایدگر 1384 ص 32) دکتر صالح زاده در این کتاب به نقل از آستایرز آورده است تجسم خدا به صورت مسیح، مرگ خداست(ص 454) در توجیه دیگر این بیان را ناشی از بحرانی می داند که از رنسانس آغاز شده و تا زمان نیچه تکمیل شده است. نیچه به نسل خود هشدار می دهد که این بحران را جدی بگیرند آن چنان عظیم است که هنوز کاملا سر نرسیده است. استلزامات کامل آن به صورت نیست انگاری تازه وارد پدیدار می شود.(ص 455) بنابراین اعلان مرگ خدا، الحاد و تعصب آمیز نیست بلکه مفهوم آن بیشتر فقدان نهایی ایمان به هر گونه هستی خارجی هدایت کننده و نگهدارنده حیات بشر و از جمله حتی جهان عینی و بانظم است و این یعنی نیست انگاری(ص 456)