هدی عطایی
از هر کس که بپرسی فایده مطالعه چیه لیستی از فواید مطالعه از سرگرمی گرفته تا افزایش سطح دانش، الگوی آرامش و بهبود کیفیت زندگی ، تمرکز حافظه و پیشگیری از بیماری های ذهنی چون آلزایمر و یا اینکه ارزش هر جامعه به اهل مطالعه بودن اقوام آن سنجیده می شود را برایمان ردیف
می کنند. اما برای پاسخگویی به این همه فوائد و در صدر آنها مهمترین بخش رسیدن به این خواسته، علاقه مندی افراد به مطالعه و نهادینه شدن فعل مطالعه یا کتابخوانی در افراد یک جامعه مهم است. جامعه ای که فرهنگ شفاهی دارد و زرق و برق دنیای مجازی برایش جذاب تر می باشد ساعت ها وقت خود را برای تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای که این روزها به وفور در مدیا باب شده، بگذراند، کشش آن بیشتر از کتاب خواندن است و از طرفی تلاش برای اینکه ذهنش را به تکاپو وادار کند ندارد.
کودک که بودم خانواده به هر بهانه ای که می شد از هدیه تولد تا سوغات سفر، برای من و برادر کوچکترم کتاب هدیه می آوردند؛ آن زمان آنقدر عکس، نقاشی و طراحی کتاب ها برایمان جذاب بود که ناخودآگاه تو را به خواندن کتاب جذب و در آن غرق می کرد. و تا وقت خانواده را برای خواندن کتاب بدزدیم و آنها را همراه خود کنیم، ساعت ها در پس و لا به لای خط خط نوشته ها، تفسیر و داستان سرایی می کردیم!
این گونه شد که اکنون هر زمان از کنار یه کتاب فروشی می گذرم، ناخودآگاه کتاب ها مرا به سوی خود می کشانند. این را گفتم که نقش کوچکترین عضو اجتماع یعنی خانواده را در نهادینه کردن و ارتقاء سطح فرهنگ مطالعه نشان دهم، تا دوران کودکی را که بهترین زمان انس کودکان به مطالعه است از دست ندهیم.
در این دوران فرزندان، کنجکاو و آماده پذیرش هرچیزی هستد؛ چه بهتر که در این دوران طلایی ذهن آنها را با مطالعه وفق داده تا روحیه مطالبه و پرسشگری در مسائل مختلف را که اولین قدم برای توسعه هر جامعه محسوب می شود سر لوحه ذهنشان قرار گیرد تا از آنها یک مطالبه گر فرهیخته برای جامعه خود تحویل دهیم؛ مطالبه گری که دانسته نقد می کند و نق نقو نیست ؛ چنین افرادی بالطبع فرزندان خود را چنین پرورش می دهند.البته لازمه رسیدن به این خواسته آموزش و پرورشی پویا، به روز و بگفته امروزی ها «آپ تودیت» می خواهد که با نهاد خانواده مطالعه را در جامعه نهادینه کرده باشند و همین نبوغ را به نسل بعد از خود انتقال دهند. ناگفته نماند عوامل دیگر نیز در این امر دخیل هستند که تقریبا رابطه مستقیمی به وضعیت اقتصادی و معیشتی خانوار دارد؛ همچنین ایجاد زیر ساخت ها، توسعه و احداث کتابخانه های مناسب، برداشته شدن یا تنگ شدن فضای کتابخانه های عمومی و مدارس، برای چاپ کتب که به افزایش زیاد قیمت کتاب منجر شده خود مزید بر علت و بهانه ای به گرایش کمتر افراد به مطالعه دامن زده است.با یک انتشاراتی که صحبت می کردم، بیشترین مشتریانش را دانش آموزان رده کنکوری دانست که برای گذران دوران آموزشی خود اجباراً کتاب می خرند که این نوع خریدها را نباید به جرگه مطالعه کنندگان حساب آورد. در این بین خانواده های متمول که وسعشان می رسد وقت خود را صرف خرید ورژن های مختلف نرم افزارهای بازی های رایانه ای و از این قبیل برنامه ها می کنند تا خرید کتاب؛ چرا که حتا فضای مجازی کپی کردن کتاب های الکترونیک هم برایشان راحت تر کرده و دیگر آنکه محتوای کتاب ها یکسان و فقط عناوین فرق می کنند و اگر کسی بخواهد سطح اطلاعاتش را بالا ببرد؛ در فضای تکراری محتویات، جایی برای پیدا کردن کتابی که علاقمند به تهیه آن است نمی یابد و همین می شود که به دنبال یافتن کتاب مورد نظرش ، به دوره گردها یا بساط کتاب فروش هایی می رود که ممیزی ندارند و یا ممیزی های ارشادی کمتری را پشت سر گذاشته! این چنین می شود که طبق آخرین آمار از منابع مستند سال 2018 کشوری مانند هند که سوادآموزی اش پایین است، آمار مطالعه جمعیتش به نزدیک 11 ساعت در روز می رسد و چین که در تکنولوژی پیشرو است، مردمش ساعت ها وقتشان را برای خرید کتابی در صف می گذرانند که اگر کسی توان خرید کتابی نداشته باشد، در فضاهای ایجاد شده برای چنین افرادی، کتاب مورد نظرش به رایگان میخواند و اجباری به خرید آن ندارد.
همین زیر ساخت ها باعث شده تا سود مطالعه چنین افرادی و دانش اندوزیشان به کشورهایی که صرفاً فرهنگ شفاهی دارند یا فرهنگ شفاهی شان برجسته تر از فرهنگ مطالعه گری آنهاست، در شکل بسیار متنوع کالاهای صادراتی به دیگر کشورها صادر کنند و این گونه می شود که از اول یا دوم های اقتصادی دنیا باشند. و ما با آن همه میراث غنی فرهنگی ، تاریخی و غنای ادبی و علمی که ادعای آن داریم و به حق درست است، ریزه خوار کالاهای بنجل آنها هستیم.
برای رهایی از این بن بست فرهنگی، باید مطالعه را از قاب سانسور بیرون آورده و نهادینه کنیم که در شرایط فعلی خانواده مسئولیت خطیری دارد.