ندای هرمزگان- حسین تهرانی
محمدعلی بهمنی هم رفت؛ شاعری که همواره از «عشق» گفت و سرود و «غزل» را زندگی کرد.
دوستداران و هواخواهان اش او را «خداوندگار غزل معاصر» میخوانند و می دانند وسرودههای اش را میستایند، اما این «همه» بهمنی نبود.
محمد علی بهمنی فراز و نشیبهای مختلفی را پشت سر گذاشت و نیم نگاهی به زندگی و کارنامه اش نشان میدهد که «شعر و شاعری» به معنای واقعی کلمه، غدغهاش بود.
در روزگاری که شعرگفتن و شعر خواندن – بنا به اوضاع و احوال زمانه – چندان محل اعتنا نبود، او وارد میدان شد و با جادوی «قلم و کلمه»، روزنی گشود تا از رهگذر آن، شعر و شاعری جانی دوباره بگیرد.
بهمنی در میانه دهه 70 وبا درک صحیح لزوم احیای «غزل فارسی»، صفحه «تنفس در هوای شعر» را در روزنامه «ندای هرمزگان» پی ریزی کرد؛حرکتی که در نوع خودش ، اقدامی «آوانگارد» محسوب می شد وموجب شکل گیری جریانی شد که از دل آن جوانان علاقه مند و مستعدی شناخته و معرفی شوند.
بهمنی از آن دسته شاعرانی بود که از بیان نظرات و افکارش واهمه نداشت و آن چه را که می اندیشید وبدان معتقد بود، عنوان می کرد و» شهرت» و «نام آوری اش» ، سد و مانع بیان اندیشه هایش نبود.
او که روزگاری عهده دار مسوولیتی در دفتر موسیقی وزارت ارشاد شده بود، به راحتی ، از مسوولیت دولتی کنار کشید و با انتشار مطلبی ، از شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد خداحافظی کرد و در انتهای یادداشت اش نوشت:« من با آگاهی اشتباهم از قبول ریاست شورای ترانه،نه به دلیل این که 6 ماه است کارشناسان اش هم حقوقی دریافت نکرده اند، فقط به این دلیل که دیگر مزاحم ترانه های ضعیف نباشم، با شرم خداحافظی می کنم. محمد علی بهمنی ».
بهمنی، عرصه هایی اینچنینی را بر نمی تافت؛ او برای ساختن و جان بخشی به کلمات ساخته شده بود:
« به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست»!
بهمنی رفت اما «شعر» وبه ویژه «غزل»، با رفتن اش از جریان باز نخواهد ایستاد و جریانی که او موجد و مولد آن بود به زودی با زایش و رویش جدید، امتداد مسیر او استمرار خواهد بخشید.
بهمنی با «غزل» زندگی کرد و با فکر غزل هم رفت…
روح اش شاد و نام و یادش برقرار باد.