هدی عطایی
کشورها در راستای رشد تولیدی یا بهتر بگوییم اقتصادی خود برنامه های متعددی را پی ریزی می کنند و مطابق با زیر ساخت ها و منابع خود، نقشه راهبردی آن را پیش می برند و ساختار اجتماعی به آن می بخشند که برپایه جمعیت آن کشور است. اما متاسفانه در کشورمان یک نقشه هدفمند مداوم جمعیتی ریخته نمی شود و اینگونه می شود که هر دولتی بر سر کار می آید خط بطلان بر سیاست دولت قبلی کشیده و از نو، طرحی دیگرشروع می کنند.؛ اینگونه می شود که با پدیده های بحرانی متعدد در کشور مواجه می شویم! مانند بحران آب و منابع طبیعی ، بحران نرخ زاد و ولد یا کاهش نرخ جمعیت جوان. به عنوان مثال در خلال سال های جنگ با تبلیغاتی که صورت گرفت شاهد رشد غیر منتظره جمعیت جوان بودیم، طوری که پس از یک دهه جمعیت کشور به اقرار خود مسئولین با انفجار جمعیتی مواجه شد؛ که دولت ها برای کنترل جمعیت، شعار « 2 بچه کافیه» را با استفاده از مکانیسم های کنترل جمعیت، چون حذف یارانه فرزند سوم و عدم استفاده مادران شاغل از مرخصی و مزایای بیکاری فرزند سوم و…. سیاستی بود که رشد زاد و ولد کشور را مهارکرد؛ اما همین میزان رشد جمعیت کافی بود تا عدم توانایی مسئولان در برنامه ریزی برای استفاده از زیرساخت ها و امکانات جمعیتی خود را نمایان سازد. به طور مثال توزیع نامتناسب جمعیت در شهرها بخصوص شهرهای جنوبی کشور و سکنی گزیدن انبوهی از جمعیت در حاشیه شهرها و تغییر بی رویه کاربری زمین های کشاورزی به مسکونی و حفر متعدد و بدون مجوزچاه ها برای دسترسی هرچه بیشتر به سفره آب های زیر زمینی و برداشت غیرمجاز و بی رویه با نامدیریتی تمام، کم کم کلید غلتیدن کشور در بحران آب و منابع طبیعی زده شد. از سویی کمتر مسئولی دیده می شد که برنامه ای برای پرورش آن همه جوان تحصیل کرده دانشگاهی وجویای کارداشته باشد . چرا که پویا سازی جمعیت باید هدفمند باشد و لازمه شوق رشد جمعیت ،دسترسی آن به منابع، ابزار و امکانات رفاهی و آموزشی جامعه است تا بتواند با بهره گیری از تجربیات سالمندان از این سرمایه های به اصطلاح کارکشته! و انتقال آن به نیروی جوان، جامعه را توانمندتر و امیدوار به آینده کرده و بر خط رشد اقتصادی و تولیدی خود بیافزایند؛ اما اگر تعادل و هماهنگی را در نظام سیاست تولید، بوجود می آوردند که این گونه نشد، بحران پیری جمعیت گریبان گیرکشور نمی شد تا سردرگمی وعدم احساس رضایت از کسب شغل و درآمد، بیکاری و پیشی گرفتن نرخ تورم از نرخ ازدواج و زاد و ولد به جایی برسد که مسئوالان حالا بگویند بحران جمعیتی داریم! در هرم سنی، نرخ رشد جمعیت 0.6 تا 0.7 درصد می بینیم، این یعنی، جامعه سالمند است!. البته اگر تعریف سازمان یونسکو را مورد توجه داشته باشیم جامعه 25-65 سال را جامعه جوان تعریف می کند چرا که یونسکو عامل امید به زندگی و کیفیت زندگی و بهداشت و سلامت فردی و عوامل محیطی شرط جامعه جوان می داند و شرط جوانی جمعیت را بر زاد و ولد تعریف نمی کند. اگر در کشور سن 18-38 سال ، واکاوی شود، هیچ کدام از عوامل تعریف شده یونسکو را در جامعه به صورت کمینه نمیبینیم !
چرا که سیاست های اقتصادی کشور با شکست مواجه شده؛ اما تا دیر نشده می توان با شکوفایی اقتصادی،ثبات بخشیدن به برنامه های جامع کشوری و سرمایه گذاری بر کودکان ، جوانان و استفاده از نخبگان جامعه و افزایش پتانسیل مشارکت مدیریتی زنان در جامعه از این بحران خلاصی یافت. چرا که مشارکت بیش از 50 درصد خانم ها در کنکور!، گویای بخش عظیمی از حضور زنان در جامعه است، که نمی توان آن را نادیده گرفت. استفاده بیشتر از شرکت های دانش بنیان و بکار گیری مبتکرین هوش مصنوعی در بخش تولید و افزایش توان زیر ساخت ها و منابع متناسب با رشد جمعیت، همانگونه که کشورهایی چون هندوستان و چین با تقسیم نیروی کار، توان تولیدی خود را حتا تا آن سوی مرزها کشانده اند و اصلاح قوانین مالیاتی ، اعطای تسهیلات کم بهره… به شکل گیری و پرورش توان تولیدی و اقتصادی نوین کشور کمک خواهد کرد تا امید و نشاط و زندگی و بقاء نسل را در جامعه شاهد باشیم..