امیرحسین والا/ شاعر و پژوهشگر
سال های اوایل دههی هفتاد بود که برای نخستین بار نام «ندای هرمزگان» را شنیدم. پدرم مشتری پر و پاقرص روزنامهها و نشریات هفتگی کشور بود. هر روز که از سر کار به خانه میآمد، با خودش چندین و چند روزنامه میآورد و یکی از تفریحات روزانهی ما، مرور تیتر روزنامهها و بعد خواندن اخبار فرهنگی و ورزشی بود. بیشتر روزنامههای آن سالها، سیاه و سفید بودند، اما با این حال، از دلخوشیهای من، چیدن عکسهای روزنامه و جمع کردن آنها بود. گاهی روی یک برگهی کاغذ سفید، دلنوشتهای مینوشتم و آن را به خیال خودم با کادربندی و همین تصاویر، صفحه بندی میکردم.
یک روز یکی از همکلاسیهایم به من پیشنهاد داد که برای یک روزنامه مطلب بنویسم، روزنامه ندای هرمزگان! تجربهای بود، هیجان انگیز همراه با هراس. به خصوص که شنیده بودم این روزنامه در کنار نشریه «صبح ساحل» از قدیمیهای نشر مکتوب استان هرمزگان هستند. این حس را یکبار دیگر در سال 1393 هم تجربه کردم، وقتی قرار شده بود این بار برای هفتهنامهی «ندای جوان»، پیگیرتر و جدیتر مطلب بنویسم.
در آن سالها بیشتر فرصت داشتم با دوستان ِندای هرمزگان آشنا شوم و سیر تحولات و تغییرات آن را به چشم خود ببینم و همراه با دست اندرکاران این روزنامه در نمایشگاههای مختلف حضور داشته باشم تا دیدگاه و بازخورد مخاطبانش را از نزدیک رصد کنم. اگرچه به باور من، در بسیاری از جهات، اتفاقات سیاسی و اجتماعی به ویژه در حوزهی مطبوعات روی جنبههای فرهنگی و ادبی، سایه سنگینی انداخته است و گاه نگاه به این حوزهها نیز از دریچه سیاست و تبلیغات صورت میگیرد، اما بیانصافی است اگر نقش پررنگ «ندای هرمزگان» را در انعکاس فعالیتهای موثر در حوزهی شعر، طنز مکتوب و فرهنگ بومی استان نادیده گرفت. به ویژه که بسیاری از مفاخر و عزیزان فرهنگ و ادب استان و کشور، مانند محمدعلی بهمنی،راشد انصاری و زنده یاد منصورنعیمی به صورت مستقیم و مستمر در سالهای مختلف در این نشریه حضور و فعالیت داشتهاند.
برای دست اندرکاران این نشریه موفق و دوستداشتنی آرزوی موفقیت، صبر و همتی مضاعف و توان روزافزون دارم. چرا که به خوبی میدانم که حضور مستمر سی ساله در سطح اول یک فعالیت فرهنگی تا چه اندازه به همت و تلاش پیگیر نیاز دارد. مانا و ماندگار باشید!