?……. دکتر حمزه رضایی
وزیر آموزش و پرورش گفت : برای ثبت نام در مدرسه ی با کیفیت باید مانند خودرو مدل بالا پول بیشتری پرداخت کنید…
نمی دانم کجای این سخن وزیر آموزش و پرورش با فرهنگ حاکم بر جامعه ما منافات دارد و یا این گفته ی ایشان با کدام یک از اصول و معیار واقعیت های حاکم بر جامعه ما در تضاد است که این چنین احساسات عده زیادی از دست اندرکاران به ظاهر دلسوخته حوزه تعلیم و تربیت را برانگیخته و دیگ احساسات شان را به جوش آورده است که این چنین رگ غیرت شان را باد کرده اند… باور کنید اگر فقط یک مسئول آن هم برای یک بار در مملکت حرف حسابی زده باشد که واقعیت جامعه ما را به طور شفاف نشان داده و درد دل خیل عظیمی از مردم ما را منعکس نموده و به سان آینه ای تمام عیار واقعیت های فرهنگی و آموزشی جامعه ما را بیان کرده، همین حقایقی است که اخیرا وزیر آموزش و پرورش بر زبان آورده است.وی در همین یک جمله همه واقعیت های ملموس آموزشی کشور را عنوان نموده است.
الحق و الانصاف باید به ایشان آفرین و دست مریزاد گفت، که وزیرجان سخن از زبان ما می گویی!
به نظرم هیچ کس شفاف تر و صریح تر و بی پرده تر از آن چه این وزیر جوان به گوش مردم
رساند، نمی توانست واقعیت اسف بار نظام تعلیم و تربیت ما و عدم وجود عدالت آموزشی و طبقاتی شدن آن را این چنین عریان نماید.
اگر دلسوزی هست این وزیر را باید تحسین و تشویق کند که با شجاعت نقاب از چهره فرهنگ بزک کرده ای برداشت که سالها ست زیر دست و پای مافیای آموزشی لگد مال می شود و روز به روز از ارزش و اعتبار آن کاسته می گردد.
جای شگفتی است که چرا فلان مسئول پیشین و یا بهمان نماینده مجلس در برابر دو کلمه حرف حساب این وزیر دچار چنان احساساتی می شود و زمین و زمان را به هم می بافد، اما تا به حال در مقابل این نابسامانی ها و بی برنامگی های فرهنگی و آموزشی اختاپوس گونه ای که سال هاست در کشور حاکم است و به سان موریانه، در حال از بین بردن ریشه و بنیاد علم و دانش این سرزمین کهن است، دوام آورده و نه تنها احساساتش غلیان نکرده و رگ غیرتش کلفت نشده که با کمال خونسردی شاهد و ناظر این وضعیت ناهنجارآموزشی نیز بوده است و چه بسا که در بسیاری از موارد خودش آتش بیار این معرکه هم بوده است. حالا معلوم نیست چرا گفتن دو کلمه واقعیت از زبان وزیر جوان چرت آنها را پاره نموده و آنها را از خواب غفلت بیدار کرده است.
آن نماینده مجلس که تازه به این زخم کهنه پی برده و به فکر استیضاح وزیر افتاده است، لابد فکر می کند آموزش و پرورش ما تا به حال وضعیت گل و بلبلی داشته و مدارس ما برای اکثریت دانش اموزان حکم بهشت برین را داشته است. و با این چند کلمه ای که از زبان وزیر بیچاره در آمده لابد کل فرهنگ و اموزش بی نقص و پیشرفته ما دچار چالش شده و نتایج پر بار آن دود شده و به هوا رفته است و اکنون با استیضاح این وزیر و بر کناری وی معضلات و مشکلات فرهنگی ما هم کلهم اجمعین حل و فصل می گردد و مدارس و بالطبع دانشگاه های ما هم چون گذشته گل وبلبل می شود!
آیا این نماینده مردم و یا آن فلان مسئول بازنشسته آموزش و پرورش تا به حال متوجه وضعیت وخیم رانت، فساد، عدم عدالت آموزشی و هزاران درد بی درمان دیگر در این حوزه نشده است که تازه به فکر استیضاح وزیر و جوابگو شدن او بر آمده است…
وزیر بیچاره جز اینکه از تفاوت سطح کمی و کیفی مدارسی بگوید که اتفاقاً دستپخت همین مسئولان و همین مجلسی ها و همه دولت های پیشین و فعلی است، آیا سخنی به گزاف گفته است!؟!
گناه وزیر فقط رو نمایی و کنار زدن گوشه ای از عمق گسترده فساد و رانتی است که به عناوین مختلف بر حوزه فرهنگی ما سایه افکنده است.
ایا جز این است که تفاوت هزینه و بالطبع بازدهی مدارس دولتی با مدارس غیر انتفاعی از زمین تا آسمان است و
آینده دانش آموزی که به مدرسه دولتی می رود با دانش آموزی که به مدرسه غیر انتفاعی و خصوصی می رود، تفاوت از زمین تا آسمان است.
واقعیت جامعه ما و واقعیت مدارس ما همان نگاه «کالامابانه» ای است که وزیر در برنامه تلویزیونی به آن اشاره می کند و دقیقاً آموزش و کیفیت بهتر و برند بودن مدرسه را با خرید یک اتومبیل مدل بالا مقایسه می کند…واقعیت نظام تعلیم و تربیت ما همین است و جز این نیست.
اصل سی قانون اساسی می گوید«دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد»
آیا هم اکنون مدارس دولتی به فرض رایگان بودن، کیفیت لازم را دارد؟
اگر چنین است چرا همه فرزندان مسئولین و مدیران در مدرسه دولتی درس نمی خوانند؟! چرا وزیر می گوید « به مدرسه فلان شخصیت کشوری که رفتم و بررسی کردم خدمتی که بعضا این مدرسه ها کرده اند، دانشگاه های ما نکرده اند»
چرا قالیباف ، حداد عادل و سعید حجاریان و بسیاری از ایت الله ها و علما، مدارس خاص تاسیس کرده اند!؟!
درد ما جای دیگری است.
نه با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین می شود نه با استیضاح و استعفای وزیر این مشکل بزرگ حل می شود و نه با فهماندن فلسفه آموزش و پرورش به وزیر جوان آموزش و پرورش، ریشه این فساد خشک می گردد.
خانه از پای بست ویران است، خواجه در بند نقش ایوان است